زندگی نامه مالک اشتر
زندگی نامه مالک اشتر
مالک بن یغوث نخعی معروف به مالک اشتر از شاخه ی نخع و از قبیله مذحج و اهالی یمن“و از فرماندهان نظامی و بزرگ و از دلاوران شجاع و از یاران خاص امیر المومنین (ع)بود. مالك اشتر از شاخه نخع از قبيله مذحج بود. مالك قبل از بعثت رسول اكرم متولد شده بود، ولي از زندگي وي قبل از ورود نمايندگان پيامبر به يمن اطلاعي در دست نيست. وي در سالهاي پاياني حيات پيامبر (ص) اسلام آورد و در عهد خلافت راشدين به شام مهاجرت نمود.وي در فتوحات اسلامي عهد خليفه اول و دوم، مخصوصا در از پاي در آوردن هماوردان نقش مهمي داشت. او ظاهرا پس از نبرد قادسيه در كوفه اقامت گزيد. مالك كه از بزرگان يماني كوفه محسوب مي گرديد، در دوره خلافت عثمان به مقابله با زياده خواهي هاي حكام اموي برخاست و از حقوق جهادگران دفاع مي نمود . او مردی بسیار قوی و از رهبران و بزرگان شیعه است و بسیار عالم و زاهد بود و با فقر زندگی میکرد بر قوم خود ریاست داشت وبا جماعت کوفی برای مطالبه ی حقوق خودشان به نزد خلیفه ی سوم(عثمان)رفت.“سعید بن عاص“والی عثمان در کوفه به دستور عثمان ودر ادامه سیاست تبعیدی که عثمان ان را دنبال میکرد“مالک را به همراه ۹ نفر دیگر به شام تبعید و بعد به کوفه برگرداند و مجددا به حمص تبعید کرد.
مالک مردم را برای بیعت با حضرت علی(ع) رهبری کرد. در جنگ جمل صفین و نهروان امام را همراهی کرد. رشادتها وجان فشانی های او در این جنگها در تاریخ ثبت است.در صفین اهل شام را در هم کوبید تا انکه جنگ را به سمت معاویه رساند و قبل از انکه سپاهیان وفریب قران بر سر نیزه کردن را بخورند و امام (ع) مجبور به پذیرش حکمیت شود و پیروزی را نزدیک کرده بود . وی در جنگ با کفار شرکت میکرد و در واقعه ی یرموک حاضر بود وچشمش در این واقعه پاره شد. و به همین علت او را اشتر (کسی که پلک چشمش برگشته) می گفتند. مالک فرماندار نصیبین در نزدیکی جزیره از طرف امام بود که جنگی را بر ضد متمردین واز اصحاب معاویه به فرماندهی ضحاک در شمال رهبری کرد.
مالك پس از كشته شدن عثمان، در خلافت امیر مؤمنان (علیه السلام) بسیار تلاش كرد و با حضرت بیعت نمود و از سرداران بزرگ سپاه حضرت گردید. وى از شیعیان بسیار پاى بند و یارى دهندگان به امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود، به طورى كه رابطه دوستى او با مولاى متقیان آن قدر زیاد بود كه امام على (علیه السلام) پس از مرگ وى فرمود: «رحم الله مالكاً، فلقد كان لى كما كنت لرسول الله (صلى الله علیه وآله); خداوند مالك را رحمت كند، او براى من همان گونه بود كه من براى رسول خدا (صلى الله علیه وآله)بودم.»
از آن جا كه معاویه از این رابطه معنوى بین امام (علیه السلام) و مالك آگاهى داشت دستور داده بود كه در خطبه ها علاوه بر لعن امیرالمؤمنین (علیه السلام)، و امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام)، نیز به مالك اشتر و عبدالله بن عباس لعن هم كنند.
در شجاعت و دلاورى این مرد الهى همین بس كه ابن ابى الحدید درباره اش مى گوید: پاداش مادرى كه چون مالك اشتر را پرورده است با خدا باد، كه اگر كسى سوگند بخورد كه خداوند متعال میان عرب و عجم شجاع تر از او، جز استادش على (علیه السلام) نیافریده است، من بر او بیم گناه ندارم، و چه نیكو گفته است آن كسى كه وقتى درباره مالك اشتر از او پرسیدند، گفت: من درباره مردى كه زندگانى او مردم شام را شكست داد و مرگش مردم عراق را شكست داد، چه بگویم؟
مالك در حدیث پیامبر (صلى الله علیه وآله)
ابن ابى الحدید مى نویسد: محدثان حدیثى از پیامبر (صلى الله علیه وآله) نقل كرده اند كه بر فضیلت و منزلت والاى مالك اشتر دلالت مى كند و آن شهادت و گواهى قاطع پیامبر (صلى الله علیه وآله) بر مؤمن بودن مالك است و حدیث مزبور را در داستان وفات ابوذر در محل تبعیدگاهش ربذه نقل كرده ایم. در این جا به طور اجمال و اشاره به آن حدیث اكتفا مى كنیم.
ابوذر غفارى مى گوید: از پیامبر خدا شنیدم كه فرمود: «یكى از شما در فلات دور افتاده اى مى میرد و گروهى از مؤمنان بر جنازه اش حاضر مى شوند» و آن كس من هستم كه در بیابان ربذه از دنیا مى روم و عده اى از راه خواهند رسید و مرا كفن و دفن خواهند نمود و طولى نكشید كه عده اى از مسلمانان از راه رسیدند و او را كفن و دفن كردند. از جمله این افراد مالك اشتر است كه پیش نماز آن گروه شد و بر جنازه ابوذر نماز گزارد. بنابراین مالك اشتر از جمله كسانى است كه رسول خدا (صلى الله علیه وآله) به ایمان و صالح بودن او به طور غیابى شهادت داده است.
دعاى مالك كنار قبر ابوذر، حاكى از عمق ایمان اوست . پس از آن كه مالك اشتر و همراهان از دفن بدن مطهر ابوذر غفارى فارغ شدند. مالك در كنار قبر ابوذر ایستاد و چنین دعا كرد:
«بار پروردگارا، این ابوذر صحابى و یار رسول خدا است كه تو را در میان بندگانت پرستش كرد و در راه تو با مشركان جنگید و در دین تو بدعتى ننهاد و تغییرى ایجاد نكرد، لكن اگر منكرى مى دید با قلب و زبانش اعتراض مى كرد و به همین جهت بر او ستم شد و تبعید شد و از حقش محروم گردید و تحقیر و كوچك شد تا آن كه در غربت تنها جان سپرد. بار پروردگارا آنان كه او را محروم كردند و از سرزمین هجرت و حرم رسول خدا بیرونش نمودند، هلاك و نابود گردان.»آن گاه دیگران آمین گفتند و غذایى را كه همسر ابوذر آماده كرده بود، تناول كردند.