خدایا فانوس راهم باش

دلنوشته ها با عکس های که خودم می گیرم با شما به اشتراک میزارم

اهمیت کتابخوانی

ارسال شده در 9 خرداد 1397 توسط فانوس در بدون موضوع

اهمیت کتاب و کتابخوانی
اهمیت کتاب و کتابخوانی – پرورش و تربیت خواندن از روزهای اول زندگی و کودکی و در محیط خانه و خانواده شروع می‌گردد و تا آخرین مراحل و عالیترین تحصیلات دانشگاهی ادامه پیدا می‌کند، پدران و مادران باید عادت کتابخوانی را در فرزندان خود بوجود بیاورند و همچنین مربیان تربیتی که نقش مهمی در تربیت دارند به خردسالان و کودکان آموزشی که لازم و کافی می‌باشد بدهند تا آنها را به کتاب خواندن راغب کند و اگر این آموزش توسط رسانه‌های همگانی باشد تاثیر بیشتری دربرخواهد داشت. و اما عادت نمودن به کتابخوانی لازم و کافی نبوده و میبایست نسبت به تحکیم و تداوم آن عادت نمود که هدف و مقصود مطالعه را تحقق ببخشد و برای تداوم عادت خواندن می‌بایست نظام‌ های دیگر هم به یاری و همکاری نظام آموزش بیایند خصوصا رسانه‌های همگانی و امکانات و ابرازهای ارتباطی فراگیر نقش پیگیر و هماهنگ‌ کننده را در رشد کتابخوانی در جامعه بر عهده بگیرند.

اسلام که دینی عالم‌گیر می‌باشد به کتاب و کتابت عجین شده است، و معجزه‌ی آن کتاب (قرآن کریم) بوده به اندازه لازم در تشویق و ترغیب به امر کتابخوانی و گسترش و توسعه کتابخانه سفارش نموده است.

دنیای بزرگ و شگفت‌انگیز کتاب/کتابخوانی به گروه خاصی و ویژه‌ای تعلق نداشته و هر فرد باید با کتاب زندگی کند و مطالعه و کتابخوانی باید بعنوان یک نیاز و احساس دایمی لازم و روزانه در میان عموم رایج و مطرح باشد تا افراد جامعه به خواندن و مطالعه ترغیب و فرهنگ کتاب/کتابخوانی رواج یابد.

نقش و اهمیت کتاب و کتابخوانی:
درباره اهمیت کتاب و کتابخوانی این است که با نهادینه کردن عادت به مطالعه در همه تفکرات و اندیشه‌ها و دل‌ها اقدام تا با همگانی کردن شور، شوق و عشق به کتاب/کتابخوانی که آن در جامعه استمرار داشته باشد. اما جای تاسف دارد که عادت به مطالعه جایگاهی در رشد همه جانبه در همه سطوح اجتماع ما پیدا نکرده است. و هنوز که است عده‌ای از خواندن سرباز می‌زنند که می‌بایست در پیشگیری از توسعه و گسترش بیشتر این آفت بمنظور رشد و اعتلای فرهنگ عمومی کوشش و تلاش زیادی نمود. و این معضلهء بزرگ را با جدیت و سخت کوشی هر چه تمامتر از جامعه دور کرد و حالا موقعی آن شده است که همه انگیزه‌ها و موانعی که به هر دلیل در زمینه کتاب و کتابخوانی ایجاد شده است کنار رانده و با یاری، کمک، مردانگی و اراده قاطع تصمیم شکست‌ناپذیری گرفته و نسبت به احیای کتاب و کتابخوانی اقدام کنیم.

اهمیت کتاب هنگامی که روح به معنی اینکه در پیکره هنر دمیده گردد و معنویت به شکل هنری ارائه می‌شود درجه تاثیرگذاری و ماندگاری آن به شدت روبه فزونی می‌رود و پرداختن به اصولی از مسایل فرهنگی کشور از جمله مسئله کتابخوانی و راه حل‌های جهت رفع معضلات، تنگناها و مشکلات آن، اگرچه اموری است که نیازمند همت همگانی می‌باشد ولی بخش‌های دولتی مسئول آن هستند و می‌بایست در راه آن سرمایه‌گذاری نموده و با بصیرت و قدرت نظارت لازم بر مسایل فرهنگی داشته باشند و آن را سر و سامان دهند و دستگاه‌های دولتی اداره‌کننده‌ی کشور می‌بایست با پیشتازی کسانی را که دارای تفکر و اهل قلم هستند ترغیب نمایند تا به مطالعه و تحقیق دست زده و حاصل و نتیجه تلاش‌هایشان را در معرض استفاده کننده و همگان بگذارند و از این طریق می‌توان فرهنگ جامعه را به پویایی و بالندگی رساند.

تجزیه و تحلیل از کمیت کتاب نقش آن را کم‌رنگ می‌کند که باید مستقیماً نویسنده را وارد عمل نمود، نویسنده‌ای که با خواندن کتاب آغاز می‌نماید و از اول نویسندگی دانشی را نداشته و با مطالعه‌ی بیشتر به نویسندگی دست یافته است و او فردی کاملا خاصی می‌باشد.

در موقع تبلیغ و تمجید کتاب و کتابخوانی می‌بایست مسئولیت عرضه‌کننده و پدیدآوردگان کتاب که دارای اهمیت و مسئولیت سنگینی بوده‌اند اشاره نمود. واقعا کسانی که برای غذای روان و اندیشه نسبت به تهیه و توزیع کتاب می‌پردازند باید بداند که درباره خدمت به اینگونه کارها فایده داشته و همچنین دارای پاداش بزرگی است.

پیامی که در نمایشگاه کتاب درباره اهمیت و لزوم کتابخوانی می‌باشد ضرورت دارد و باید اهمیت آن را در نظر گرفتن جهت بالابردن شکوفایی بیشتر استعدادهای توانمند که برای درک و فهم عمیق حقایق همگانی با تحولات علمی و فنی، غنا ساختن آن و سازماندهی بر تلاش‌های فرهنگی و ایجاد نظام اطلاع‌رسانی منسجم و توانمند ضرورت دارد و بر بهره‌وری آن در نمایشگاه‌های کتاب به بازدهی و افزایش آنها کمک می‌کنند.

هرگاه ضرورت کتابخوانی و اهمیت آن برای همگان تفسیر و تعبیر گردد در آن صورت در هیچ جای نباید فردی یافت شود که با مطالعه بیگانه باشد و در هیچ مکان و زمانی نباید وجود داشته باشد مگر نقش محدودی که کتاب درآن نادیده انگاشته شود.

راه‌ها و شیوه‌های کتاب و کتاب خوانی
برای ایجاد جذب و جلب افراد به مطالعه راه‌های می‌باشد تا آنها را به کتاب و کتابخوانی ترغیب و تشویق نمائید که در این مقاله به تعدادی از شیوه‌های که در راغب کردن مردم به مطالعه را سبب می‌گردد بیان نمائیم؛ و آن روش‌ها عبارتند از:

برگزاری مسابقات کتابخوانی و خلاصه‌نویسی کتاب‌ها می‌توانند گرایش افراد را به مطالعه منجر کند و این گونه مسابقات باید از روی اصول و سنجیده برگزار شود که این زمینه‌ساز عده‌ای زیادی از افراد به مطالعه خواهد شد.
با گزیده‌نویسی و خلاصه‌سازی تعدادی از کتب حجیم و قطور مردم را به مطالعه ترغیب کرد که اغلب به خاطر گرفتاری و نداشتن فرصت کافی از مطالعه باز می‌ماند، وقتی که آثار خوب، مفید و ارزنده خلاصه گردد می‌تواند، رغبت بعضی از افراد به مطالعه را افزایش داده و در آن امر کتاب و کتابخوانی موثر باشد.
فراهم کردن امکانات و فرصت‌های مطالعاتی برای کودکان و نوجوانان که نیاز به کمک دارند علاوه بر کوشش و تلاش خود آنان نیاز به تلاش‌ها و برنامه‌ریزی و مشارکت حساب شده مربیان دارند جهت تشویق و ترغیب آنها به مطالعه باید نسبت به تهیه و خرید کتاب آنها را همراهی کرد و جهت بازدید به نمایشگاه‌ها و فروشگاه‌های کتاب و یا هدیه‌ی کتاب، آنها را راغب نمود و به کودکان قبل از دبستان باید اهمیت داد که می‌تواند با گرفتن هدیه‌ی برجسته‌ای از اولیا و مربیان، علاقه کودکان را به کتاب و کتابخوانی تعیین و تثبت کرد و آنها را به این راه کشاند.

نظر دهید »

چکیده مقاله در آمدی بر آسیب شناسی تاثیر شبکه های ماهواره ای بر جوانان :نویسندگان مرضیه جلالی - دانشجویان کارشناسی مشاوره دانشگاه اصفهان معین الدین نشان - دانشجویان کارشناسی مشاوره دانشگاه اصفهان

ارسال شده در 9 خرداد 1397 توسط فانوس در بدون موضوع

چکیده مقاله:
امروزه اکثریت مردم برای پرکردن اوقات فراغت خود به سمت رسانه ها ازجمله شبکه های ماهواره ای روی آورده اند دربعدرفتاری اکثریت مردم به تماشای برنامه های ماهواره ای تمایل دارند ولیکن تشویق دیگران به تماشای ماهواره ای را وظیفه خود نمی دانند استفاده ازماهواره برای پخش برنامه های تلویزیونی تحول عظیمی درتولید و پخش برنامه ها درسطح وسیع ایجاد کرده است و عدم امکان کنترل امواج ماهواره ای باعث شده که حجم وسیعی ازبرنامه های برون مرزی به فضای فکری جامعه وارد شده و برابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی افراد تاثیر گذارد علیرغم اینکه نفوذماهواره معضلات فرهنگی سیاسی اجتماعی بسیاری دربین جوانان کشورهایدرحال رشد داشته است اما متاسفانه مطالعات فرهنگی درایران سابقه چندانی ندارد و پژوهشهایی که با رویکرد مطالعاتی فرهنگی درباب رسانه پژوهی صورت گرفته نیز انگشت شمار است.
کلیدواژه‌ها:
آسیب شناسی، رسانه ها، شبکه های ماهواره ای، جوانان

نظر دهید »

مقاله ای درمورد مدگرایی

ارسال شده در 9 خرداد 1397 توسط فانوس در بدون موضوع

مد و مدگرایی پدیده ای است که کمابیش در میان همه‏ى اقشار جامعه وجود دارد، اما دراین میان، جوانان و نوجوانان بیش از دیگران به «مد» اهمیت می دهند و «مدگرا» هستند. امروزه جوانان با گسترش وسایل ارتباط جمعی و فناوری های جدید رایانه ای، ارتباطات گسترده ای با جوامع و فرهنگ های گوناگون یافته اند و موقعیت آنها در شناخت و فهم ارزش ها، باورها و انتخاب هنجارهای مطلوب، پیچیده تر و مشکل تر شده است و چه بسا زمینه های موجود، باعث شده تا جوانان و نوجوانان به رفتارها و هنجارهای متضاد با ارزش های جامعه‏ى خویش رو آورند. یک روز مانتوهای بلند و روز دیگر مانتوهای کوتاه، یک روز آرایش موی سر به سبک آلمانی و روز دیگر موهای بلند واصلاح نشده، زمانی شلوارهای با پاچه‏ى گشاد که روی زمین کشیده می شود، و زمانی دیگر، شلوارهای تنگ و کوتاه، مد می شوند. اگر از این همه افرادی که عادت کرده اند رفتار و نوع و سبک لباسشان را طبق آخرین مدهای رایج تنظیم کنند، بپرسید که به چه علت این کار را کرده اند، یا مثلاً این آرم و کلمه‏ى روی لباس آنها چه کارکردی دارد، به سختی بتوان پاسخ متقاعد کننده ای شنید، جز آن که: «خب، قشنگه!»، «برای این که مده!»، «همه می کنند!» و …
EXrozblog.comEX
مقاله ای کامل در مورد مد و مدگرایی
مد و مدگرایی پدیده ای است که کمابیش در میان همه‏ى اقشار جامعه وجود دارد، اما دراین میان، جوانان و نوجوانان بیش از دیگران به «مد» اهمیت می دهند و «مدگرا» هستند. امروزه جوانان با گسترش وسایل ارتباط جمعی و فناوری های جدید رایانه ای، ارتباطات گسترده ای با جوامع و فرهنگ های گوناگون یافته اند و موقعیت آنها در شناخت و فهم ارزش ها، باورها و انتخاب هنجارهای مطلوب، پیچیده تر و مشکل تر شده است و چه بسا زمینه های موجود، باعث شده تا جوانان و نوجوانان به رفتارها و هنجارهای متضاد با ارزش های جامعه‏ى خویش رو آورند. یک روز مانتوهای بلند و روز دیگر مانتوهای کوتاه، یک روز آرایش موی سر به سبک آلمانی و روز دیگر موهای بلند واصلاح نشده، زمانی شلوارهای با پاچه‏ى گشاد که روی زمین کشیده می شود، و زمانی دیگر، شلوارهای تنگ و کوتاه، مد می شوند. اگر از این همه افرادی که عادت کرده اند رفتار و نوع و سبک لباسشان را طبق آخرین مدهای رایج تنظیم کنند، بپرسید که به چه علت این کار را کرده اند، یا مثلاً این آرم و کلمه‏ى روی لباس آنها چه کارکردی دارد، به سختی بتوان پاسخ متقاعد کننده ای شنید، جز آن که: «خب، قشنگه!»، «برای این که مده!»، «همه می کنند!» و …

5 مقاله ای کامل در مورد مد و مدگرایی

مقاله ای کامل در مورد مد و مدگرایی
این پاسخ ها گرچه سطحی به نظر می رسند، اما در یک تحلیل روان شناختی نشان دهنده‏ى نوعی از «تعلّق گروهی»، «نوجویی»، «تنوّع طلبی» و گرایش جوانان به «امروزی شدن» است و کاملاً یک پدیده‏ى طبیعی و نابهنجار در جهت ارضای این نیازها محسوب می شود؛ (۱) اما از آن جا که هماره کالای مد شده، شیوه های رفتاری، هنجاری و ارزش های خاصی در بین جوانان و نوجوانان رونق و شیوع می یابد و مد، عاملی می شود برای انتقال هنجار و ارزشی از جامعه ای به جامعه ای دیگر، بررسی زمینه ها و پیامدهای مدگرایی، یکی از موضوعات مهم در جامعه‏ى ما محسوب می شود که این نوشتار، نگاهی است گذرا به همین موضوع.

تعریف مد و مدگرایی

«مد»ها الگوهای فرهنگی ای هستند که توسط بخشی از جامعه، پذیرفته می شوند و دارای یک دوره‏ى زمانی نسبتا ًکوتاه اند سپس فراموش می شوند. (۲) بنابراین، «مدگرایی» آن است که فرد، سبک لباس پوشیدن و طرز زندگی و رفتار خود را طبق آخرین الگوها تنظیم کند و به محض آن که الگوی جدیدی در جامعه رواج یافت، از آن یکی پیروی نماید. (۳)

گستره‏ى مد

گستره‏ى مد به اندازه‏ى گستره‏ى زندگی انسان است و تمامی شئونات آن را در بر می گیرد. تغییرات مدگونه، در: علوم و فنون نظریه ها، گرایش به جنبه های مختلف علمی، الگوهای تربیتی، سبک منش و رفتار، پوشش، آرایش، محیط آرایی و … قابل تسرّی است.

پوشاک و آرایش، شاخص کالای مد شونده

با وجود آن که مد و مدگرایی کل گستره‏ى زندگی اجتماعی را در بر می گیرد، پوشاک و سبک و شیوه‏ى آرایش، شاخص ترین کالای مد شونده محسوب می شود.

عوامل و زمینه های مدگرایی

در یک نگاه کلّی و جامع نگر، مدگرایی را می توان ناشی از عوامل و زیر ساخت های تاریخی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی و روان شناختی دانست.
ریشه های تاریخی مدگرایی به سال های بسیار دور بر می گردد. با نگاهی به تاریخ ایران، در عصر سلطنت فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه که پای ایرانیان به فرنگ باز شد، تا عصر رضا شاه که دوره‏ى حسّاسی را در تاریخ ایران رقم زد، فصل متفاوتی در مدگرایی ایرانیان گشوده شد. از آن زمان که رضا شاه با سلطه‏ى سیاسی بر کشور، نحوه و شکل لباس پوشیدن مردم ایران را تغییر داد، تاکنون، مدهای مختلف در ایران (و بخصوص در بین قشر جوان)، رایج گردیده است.

مدگرایی و غرب گرایی

گرچه مدگرایی و غرب گرایی دو مفهوم جدا از هم و دارای تعاریف متمایز از یکدیگرند، اما سیر تحولات تاریخی- اجتماعی در ایران به گونه ای سرنوشت این دو مفهوم را با هم گره زده است که هرگاه سخن از مدگرایی به میان می آید، مفهوم غرب گرایی نیز به ذهن، تبادر می کند، زیرا پس از رشد تکنولوژی در اروپا، سنّت ها مورد انتقاد قرار گرفت و جامعه به تدریج، اندیشه ها، طرز زندگی و نوع لباس را تغییر داد.
همین طور در ایران و کشورهایی نظیر آن، رشد صنعت در رأس شعارها قرار گرفت و خیلی زودتر از آن، نوع تفکر، طرز زندگی و آداب لباس پوشیدن، دستخوش تغییر شد.
میل به اروپایی شدن در جامعه‏ى ایرانی باعث شد که به جای بازسازی و نوسازی چارچوب اقتصادی-اجتماعی جامعه‏ى خود، به نماها و نمادها و ظواهر صنعتی شدن توجه کنند که مهم ترین نمای اروپایی شدن، پوشیدن لباس های اروپایی و ترویج مدهای غربی به شمار می رفت.
ایرانیان بر این باور شدند که باید خود و فرهنگشان را اروپایی کنند، تا بدین ترتیب از ضعف و عقب ماندگی رهایی یافته، در ردیف کشورهای پیش رفته قرار گیرند.
بنابراین «مدگرایی» و «غرب گرایی» در ایران، در یک بستر فکری و دوشادوش هم رشد کرده اند. در حال حاضر نیز بیشترین مدهایی که در جامعه و بخصوص در بین جوانان رایج می شود، برگرفتته از الگوهای غربی با همان انگیزه است.

مد و مدرنیسم

مد و مدگرایی را می توان از جهتی مولود مدرنیسم دانست؛ زیرا مدرنیسم، نگاه نو به عالم و آدم است؛ نگاه و شناختی که برخاسته از زیستن در «اکنون» و گسستن از «گذشته» است و صریحاً با مفهوم سنّت (tradition) در تقابل می افتد. «مدرنیته» که شکل عینیت یافته‏ى فرهنگ مدرن است همراه و همزاد با گذر از گذشته به حال، نوآوری، تجدّد و سلیقه و مد است. از این رو مدرنیته همواره خود را در ستیز و چالش با کهنگی، رکود، قدمت و سنّت و پیروی از هنجارهای پایدار قرار می دهد و کشش و تمایل آن به سوی تجدّد و نوآوری در فرهنگ و ارزش های اجتماعی است. بنابراین، مدگرایی و نوآوری در تفکر و رفتار (به معنای رایج آن) به عنوان نماد و اندیشه‏ى مدرنیسم قلمداد می شود (۴) و از آن جا که جوامع غربی موطن و مظهر مدرنیته و مدرنیسم بوده اند، فرایند مدرنیزاسیون (مدرن سازی) و اشاعه‏ى طرح ها و مدهای نو، در واقع با غربی سازی و غرب گرایی کاملاً هم افق و بلکه معادل خواهد بود، و این، خود می تواند از زاویه‏ى دیگر، رابطه‏ى مدگرایی و غرب گرایی را نشان دهد.

عوامل و زمینه های روان شناختی مدگرایی در جوانان

علاوه بر زیر ساخت های تاریخی و اجتماعی، مدگرایی در بین جوانان از یک سری اصول و سازه های روان شناختی نیز تبعیت می کند و با انگیزه ها و نیازهای چندی در ارتباط است.

۱٫ تنوع طلبی و نوگرایی

جوانی، فصل تازه ای در زندگی و سرآغاز ورود انسان به جهان پرشور و رنگارنگ است که غرایز طبیعی در شکل دهی آن، نقش اصلی را بر عهده دارند. استقلال طلبی، تنوّع دوستی، هیجان خواهی، نقد گذشته و نوگرایی از جمله ویژگی های دوران جوانی است که به شدّت، تمایل به امروزی شدن و نوگرایی به درجات مختلف در هر نوجوان وجود دارد و گواه نیاز وی به شکستن قالب های موجود، فاصله گرفتن از هنجارهای پیشین و رسیدن به هویتی متمایز از کسانی که پیش از او بوده اند و همچنین گرایش به فاصله گرفتن از والدین است. این نیاز، زمانی که نمود بیرونی به خود می گیرد و در رفتار جوان منعکس می شود، به صورت مدگرایی ظاهر می گردد.

۲٫ مدگرایی و همانند سازی

همانند سازی در مکتب روان تحلیلگری به فرایندی ناهشیار اطلاق می شود که فرد، طی آن، ویژگی ها (نگرش ها و الگوهای رفتاری)ی فرد دیگری را برای خود سرمشق قرار میدهد و با تقلید از نگرش ها و ویژگی رفتاری وی احساس می کند که مقداری از قدرت و کفایت او را نیز به دست آورده است. (۵)
منبع اصلی همانند سازی در دوران کودکی والدین هستند؛ زیرا کودک، اولین و بیشترین برخورد را در زندگی با والدین خود دارد؛ اما در دوران نوجوانی که فرد از والدینش فاصله می گیرد، الگوهایی را که خود را با آنها شبیه کرده است، از دست الگوهای دیگر، یعنی از طریق همانند سازی های جدید با دیگری، پر شود.
به اعتقاد روانشناسان، همین خلأ و احساس ناامنی ناشی از آن باعث می شود که نوجوان در مسیر خود به راه حل هایی متوسّل شود که این راه حل ها از طریق همانند سازی با شخصیت هایی است که الگوی نوجوان قرار می گیرند. این شخصیت ها می توانند شخصیت های معروف گذشته، هنر پیشه های سینما، نوازندگان و آوازخوانان، و یا گروه های مختلفی مانند «هیپی»ها باشند و فرد، خود را از نظر ظاهری شبیه آنها ساخته، در شیوه‏ى لباس پوشیدن و طرز رفتار با آنان همانندسازی کند. به محض این که یک هنرمند یا ورزشکار لباسی را بپوشد و در صحنه ای ظاهر شود، جوانان با وی همانند سازی نموده، سعی می کنند به عنوان مد، آن را در جامعه طرح کنند.

۳٫ رقابت و چشم و همچشمی با دیگران

انگیزه‏ى رقابت و چشم و همچشمی با دیگران، از دیگر عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان محسوب می شود. این انگیزه، در همه‏ى افراد وجود دارد و به گونه های مختلف بروز می کند. رقابت اگر در زمینه های مثبت جهت داده شود، باعث پیشرفت و رشد و تکامل معنوی فردی می شود؛ اما اگر جهتگیری آن به سوی امور مادّی و مدپرستی باشد و فرد، سعی کند از لحاظ ظاهری (ومثلاً در سبک و شیوه‏ى لباس پوشیدن) از دیگران عقب نماند، سرانجام خوبی نخواهد داشت. (۶)

۴٫ مدگرایی و التزام ناشی از دوستی

یکی از عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان، ترس و نگرانی از مجازات های خصوصاً غیر رسمی از سوی دوستان است. لذا تحقیر و تمسخر، پوزخند زدن و متلک گفتن اطرافیان و ترس از آن، باعث می شود که جوانان و نوجوانان از مدهای رایج پیروی کنند.

۵٫ مدگرایی و جلب توجه دیگران

افرادی هستند که با تعویض و تغییر هر روزه‏ى لباس و آرایش خود و خریدن لباس های گران قیمت و مد روز، درصدد جلب توجه دیگران برمی آیند. استفاده از لباس های چسبناک و برّاق و رنگارنگ، جوراب هایی شبیه تو ماهیگری، کفش هایی با پاشنه های خیلی بلند، آرایش تندی با رنگ های غیر طبیعی و .. (که بیش از همه در بین جوانان و بخصوص دختران رایج است)، باعث جلب توجه دیگران شده، نگاه هایی را به خود معطوف می دارد.

۶٫ مدگرایی و تشخیص طلبی

برتری جویی و تشخّص طلبی از دیگر عوامل پیدایش مد در بین جوانان است. افرادی که خود را برتر از دیگران و مربوط به قشر مرفّه جامعه می دانند، سعی می کنند این برتری را در گویش، لباس پوشیدن، محیط آرایی و سبک آرایش و زیور آلات خود نشان دهند و لذا مدهای جدید را مطرح می کنند.
تورشتاین وبلن (veblen Thorstein) مد را وسیله ای برای این که افراد، نشان دهند ثروتمند و با شخصیت و یا دارای اندیشه ای خاص هستند، می داند؛ (۷) لذا به محض این که مدی در جامعه گسترده شد، اشراف زادگان و ثروتمندان به سراغ این مد جدید می روند؛ زیرا مد قدیمی دیگر آنها را از طبقات دیگر جامعه متمایز نمی کند.

نقش تولید کنندگان در اشاعه‏ى مد

شرکت های تولیدی از طرق روان سنجی و شناخت روحیات افراد جامعه و با توجه به همین روحیه‏ى نوگرایی و میل به امروزی شدن در جوانان، هر روز، یک فرم شلوار، پیراهن، کفش، کلاه، عینک، آباژور، کاغذ دیواری، گوشی تلفن و… را عرضه می کنند و اندک تغییری از جانب آنها، یک مد جدید می شود و حتّی گاهی برای آن که کالای تولیدی شان زودتر در جامعه مد شود، از یک فرد مشهور (مثل یک هنرمند سینما یا ورزشکار)، با اعطای مبلغ زیادی پول، می خواهند که برای یک بار هم که شده، از آن کالای جدید استفاده کند و در فیلم یا صحنه‏ى تلویزیون، ظاهر شود.
یکی از دلایل عمده ای که تولید کنندگان و طرّاحان خارجی توانسته اند در سطح جهانی برای خود، جایی باز کنند و مد آفرینی داشته باشند، آشنایی آنها با مبانی روان شناختی «تأثیرگذاری» و به کارگیری روش ها و اصول فنّی مناسب در کار است، در حالی که تولید کنندگان داخلی و محدود، معمولاً به الگوبرداری و تقلید از آنها می پردازند و به نحوی مدهای غربی را در جامعه ترویج می کنند.

رسانه ها و ترویج مد

شبکه های تلویزیونی، مطبوعات و پایگاه های فعّال اینترنتی، انواع مدهای جدید را تبلیغ می کنند و از این طریق، زمینه را برای گرایش خانواده ها و بخصوص جوانان به سوی مدهای نو مهیا می سازند.

اسلام، مدگرایی و امروزی شدن

حال، این سؤال مطرح است که مدگرایی، تجدّد و امروزی شدن، تا چه اندازه مطلوب است؟ و نظر اسلام در این زمینه چیست؟ در یک نگاه کلی، اسلام با همه نوع مد، مخالف نیست. اسلام، امروزی شدن و نوگرایی در سبک و شیوه‏ى لباس پوشیدن را نیز به صورت کلّی پذیرفته است. آنچه اسلام با آن مخالف است، پشت پا زدن به ارزش ها (مثل: پوشش شرعی، پرهیز از اسراف، و …)، رعایت نکردن اخلاق اجتماعی، آزادی مطلق در روابط دختر و پسر، و همانند سازی با بیگانگان است. حال اگر این پدیده های انحرافی در قالب مد به خود جوانان داده شوند و میل فطری «نوگرایی» و نیاز «امروز شدن» به لجنزار انحرافات سوق یابد، اسلام با آن مخالف است.
پس مدهای خوب داریم و مدهای بد! امروزی شدن نیز همین گونه است. گاه، امروزی شدن، رابطه‏ى انسان را با گذشته اش (که همان سابقه‏ى تاریخی و هویت فرهنگی اوست)، قطع می کند و گاه در امتداد دیروز و با حفظ تعلّقات انسان به سنّت ها و نوع ارزش های پیشین است. اسلام با این نوع تجدّد و امروزی شدن که در راستای ارزش ها و با حفظ اصول و مبانی اعتقادی باشد، هیچ گاه مخالف نیست.

آسیب شناسی مدگرایی جوانان

مدگرایی، گرچه ریشه در نیازهای طبیعی جوانان دارد و برخاسته از روحیه‏ى نوگرایی جوانان است، اما به لحاظ آن که مدها و مدل ها نمایانگر علایق و ارزش های مسلّط یک زمان و یک قشر خاص اند و افزون بر آن، می بینیم که امروزه جوانان ما از مدهایی (چون: رپ، هوی متال، و …) پیروی می کنند و ناخواسته به هنجارهایی رو می آورند که چه بسا با فرهنگ و ارزش های اجتماعی ما در تضاد است، پس می توان گفت که مدگرایی در جامعه‏ى تا حدود زیادی کارکرد منفی به خود گرفته است و پیامدهای آن، به شدّت، جوانان ما را تهدید می کند. لذا بحث از آسیب شناسی مدگرایی ضرورت می یابد.

پیامدهای منفی مدگرایی

با توجه به این که بیشتر مدهای رایج در بین جوانان و نوجوانان برگرفته از الگوهای بیگانه و غیر خودی است، می توان گفت که مدگرایی به معنای جدید آن، نوعی از خودبیگانگی و تقلید از فرهنگ غربی را القا می کند، تا آن جا که الآن بعضی از جوان ها از نوک پا تا فرق سرشان غربی است و حتّی وقتی نگاه می کنی، می بینی کلمات یا جملاتی بر روی لباس یا داشبورد ماشین یا آینه و کمد شخصی یا در ورودی مغازه شان نوشته شده که کم تر ارتباطی با زندگی شخصی یا آرمان ها وعلایق فردی آنها دارد و گاه حتّی معنای آن را نیز به درستی نمی دانند و شاید اگر بدانند، موجب شگفتی، خنده یا ناراحتی شان بشود، عباراتی مثل: «ما پسران شیطانیم»، «گروه لجن!»، «سفید، اما آشغال»، «گروه سیاهان بوگندو!»، «زیبایی کثیف»، «عشق نشئه»، «گناه تا مرگ»، «بوسه بر صندلی الکتریکی» و …
این، چیزی است که از مدگرایی یا مدپرستی جوانان امروز ما به چشم می آید؛ چیزی که شاید بتوان گفت تا حدّی زیادی، ناشی از تقلید کورکورانه و غفلت از خویش است؛ چرا که کلمات و عبارات بالا، شعارهایی آخرین مدهای شخصیتی ای است که غربی ها به جوانان جهان تقدیم کرده اند، در حالی که جوان امروز ما، نگاه خاص خودش، شخصیت خودش و حتی مشکلات خودش را دارد!
تقلید هر روزه از آخرین مدهای رایج در جهان غرب، به چه معناست، جز: از خودبیگانگی، بحران هویت، تزلزل شخصیت، وابستگی اقتصادی، احساس حقارت و …؟ از همه دردناک تر، این است که بسیاری از رفتارها و هنجارهایی که امروزه به عنوان مد در جامعه‏ى ما مطرح است و از سوی عده ای تبلیغ هم می شود، با اصول اخلاقی و ارزش های فرهنگی جامعه‏ى ما به هیچ وجه همخوانی ندارد. روابط بی قید و شرط دختر و پسر، عدم رعایت پوشش اسلامی، آرایش مو و صورت صرفاً به قصد جلب توجه (مثلاً به سبک جنس مخالف و یا به سبک های بسیار پیچیده و وقتگیر)، آرایش مو به سبک جوانان منحرف غربی (مثلاً به سبک همجنس گرایان)، به کارگیری وسایل تزئینی غیر متعارف (مثلاً حلقه‏ى بینی برای دختران و حلقه‏ى گوش و انگشتر طلا برای پسران ) و … همه به نحوی شخصیت جوان مدگرای امروزی را به نمایش می گذارند؛ مدهایی که به اتلاف وقت و انرژی و قابلیت های فکری و سرمایه های مادّی جوانان و خانواده می انجامند و شاید بتوان گفت که هیچ سهم و نقشی در نو شدن و امروزی شدن جوان و جامعه ندارند!

فرهنگ خودی، اصلی ترین ضابطه‏ى مدگرایی و امروزی شدن

فرهنگ و ارزش های اجتماعی از اساسی ترین عناصر یک نظام اجتماعی هستند که پایه‏ى ارزیابی ما را از پدیده های اطرافمان تشکیل می دهند و در واقع، رفتار ما را نسبت به آنها تنظیم می کنند. بنابراین، در پذیرش یا عدم پذیرش الگوها و مدهایی که در جامعه رواج می یابند، ابتدا باید رابطه‏ى آنها را با نظام ارزشی حاکم بر جامعه و اصول و مبانی مورد قبول آن مردم، مورد ارزیابی قرار داد و میزان همگرایی یا واگرایی آنها را از یکدیگر سنجید.
به عنوان نمونه، مدهای لباس، اگر در عین جذّابیت و امروزی بودن، برخاسته از فرهنگ خودی باشند و با اصول و مبانی اعتقادی و اخلاقی جامعه ما تعارض نداشته باشند، نشانه‏ى خلاقیت و نوآوری جوانان ما بوده، هویت فرهنگی آنان را به نمایش می گذارند. بنابراین، باید تدابیری سنجیده شود تا مدها و مدل ها، هم نیاز به تنوع طلبی و نوجویی و میل به امروزی شدن جوانان را تأمین کنند و هم جوانان ما از پیامدهای منفی مدگرایی، در امان بمانند. (۸)

چکیده مقاله تا به این جا:

همه‏ى ما به خوبی می دانیم که پیروی از الگوها و مدهای غربی و پوشیدن لباس های با آرم خارجی یا تقلید از مدل موی سرفلان فوتبالیست، نمی تواند به ما شخصیت اعطا کند و موجب پیشرفت و ترقّی ما گردد. عوامل اصلی موفقیت در تمامی زمینه ها، خودباوری (اعتماد به نفس) و پایبندی به اصول اعتقادی و ارزش های اخلاقی است. تا زمانی که علم و دانش در وجود ما شکوفا نگردد و زیرساخت های شخصیت ما مبتنی بر الگوهای فرهنگ اصیل این مرز و بوم، شکل نگیرد، آرایش ظاهر و تقلید از مدها و الگوهای دیگران، جز بحران هویت و دور شدن از اصالت فرهنگی خویشتن، نتیجه ای در پی نخواهد داشت.

پس بیایید یک بار دیگر در رفتارمان تجدید نظر کنیم و اصالت های فرهنگی مان را در پرتو جذابیت های دروغین فرهنگ بیگانه از دست ندهیم.
همان گونه که میل به امروزی شدن و مدگرایی (که از ویژگی های دوران جوانی است)، ناخواسته ما را به پیروی از الگوهای بیگانه می کشاند، غرور و احراز هویت نیز به همین دوره‏ى سنی اختصاص دارد. چه خوب است غرور ملی و غیرت دینی را در خویش تقویت کنیم و میل به امروزی شدن و مدگرایی را با الهام گرفتن از آموزه های تمدّن ساز اسلام و فرهنگ غنی اسلامی- ایرانی خویش و متناسب با هویت فرهنگی خود، به فعلیت برسانیم.

مد (fashion) و مدسازی پدیده‌ای است که در دنیای امروز به نحو چشمگیری گسترش یافته است. این فراگرد اجتماعی به شکلی بی‌سابقه در لایحه‌های اجتماعی جوامع نوین ریشه دوانیده است به طوری که بسیاری آن را اجتناب‌ناپذیر و یا حتی برخی به کارکردهای مثبت آن برای زندگی اجتماعی تاکید ورزیده‌اند. در این راستا تئوری‌های متعددی در داخل و خارج کشور تدوین شده است که برای تقویت بینش و نگرش نظام‌مند جهت فهم مد و مدگرایی روشنگر خواهند بود.

13860216041 مقاله ای کامل در مورد مد و مدگرایی
گئورک زیمل جامعه‌شناس آلمانی، مد و مدسازی را فرآیندی می‌داند که بر اثر کشمکش میان طبقات متضاد بر سر دستیابی به منابع بیشتر با تکیه بر فراگرد تمایز (differentiation) حاصل می‌شود. وی برای مدهای اجتماعی کارکردهایی متنوع برمی‌شمرد. از جمله این کارویژه‌ها، گریز از مسئولیت فردی از سوی افراد و تقویت امنیت و آرامش روانی ناشی از پذیرش مدهاست. در کنار همرنگی با جمع و پنهان شدن در گستره نیروی جبری آن، فرد با خلاقیت‌هایی که در شکل‌دهی مدهای جدید به کار می‌گیرد، موجب گسترش فردیت و هویت‌بخشی به خود نیز می‌گردد.

فرامرز رفیع‌پور نیز همانند زیمل معتقد است که مدسازی ریشه در نابرابری‌های اجتماعی دارد. از آنجا که منابع اقتصادی و منزلتی محدود و پایان یافتنی هستند، بنابراین افراد همواره به دنبال به حداکثر رساندن سود و اتخاذ رفتاری مناسب برای جذب این منابع هستند. ثروتمندانی که از دارایی و منابع مالی و اجتماعی بیشتری نسبت به دیگران برخوردارند سعی دارند تا با طرح اشکال جدید لباس، خوراک، گفتمان‌های زبانی، تفریحات، اوقات فراغت و مواردی نظیر آن خود را از سایر اقشار و طبقات اجتماعی متمایز سازند. بدین ترتیب با تفکیک و تمایزی که بر اثر اتخاذ این شیوه عینی رفتار رخ می‌دهد افراد طبقه بالای اجتماعی قدرت، منزلت و حتی شرایط کسب منابع بیشتری را برای خود بازتولید می‌کنند. به عنوان مثال نوع پوشش خاصی که حکایت از قیمت بسیار گران کفش‌های چرمی دارد یا بهره‌مندی از لوازم لوکس خارجی، در معرفی فرد به عنوان شخصی مرفه و ثروتمند اثرگذار خواهد بود. از همین مجرا شرایط برای احترام بیشتر و بهره‌مندی بهتر از مناسبات و روابط میان فردی فراهم می‌گردد. افراد طبقات پایین‌تر نیز به همین نحو و با انگیزه مشابه به شناسایی اشکال و صورت‌های پذیرفته شده در منش طبقات ثروتمند روی آورده و در همگون‌سازی خود با آنها و مرفه‌نمایی می‌کوشند. این امر سبب می‌گردد که این تمایز و تفکیک از میان افراد رخت بربندد و بهره‌مندی و برخورداری از منابع محدود برای افرادی که از دیگر طبقات با مدهای مسلط طبقات مرفه همرنگی نموده‌اند را در پی داشته باشد. در این گیر و دار ثروتمندان نیز از پا ننشسته و به طرح اشکال جدیدتر سبک‌ها و صورت‌های زندگی روی آورده و سعی در تفکیک مجدد خود با اقشار فرو دست دارند. این صور جدیدتر نیز اغلب به همان ترتیب پیش گفته توسط اقشار پایین‌تر بازسازی شده و خنثی می‌گردند.

باید خاطر نشان کرد که در این فراگرد، نظام سرمایه‌داری و اقتصاد مصرفی آن نیز بی‌تاثیر نبوده و با دامن زدن بر این تمایز بر رشد و گسترش این پدیده می‌افزاید. در این فرآیند پس از شناسایی گونه‌های جدید مدهای مختلف، اجناس مشابه بدلی و تقلبی نیز وارد بازار می‌شوند و افراد طبقات پایین‌تر را برای همرنگی با طبقات بالا مهیا می‌نمایند. بدین ترتیب مبنای مدسازی در نابرابری توزیع منابع عینی مطلوب دانسته شده است که با دستکاری و دخل و تصرف بازار آزاد و سرمایه‌داری دائماً در حال شکل‌گیری و نابودی است. این چرخه دائماً در حال بازتولید است و تا زمانی که این نابرابری‌ها وجود دارد مد و کشمکش بر سر کسب منابع مطلوب و در نهایت گسترش مد نیز تداوم خواهد داشت. بنابراین مد و فرآیند تفکیک در جوامع دارنده اقتصاد سرمایه‌داری امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است.

علاوه بر موارد مذکور، برخی دیگر از منتقدان نظام سرمایه‌داری بر چگونگی شکل‌گیری، بسط و توسعه فرآیند مد و مدسازی تاکید نموده‌اند. از جمله مهم‌ترین این متفکرین، مارکوزه نظریه‌پرداز مکتب انتقادی است که در خصوص نظام سرمایه‌داری و نقش سرکوبگر آن در شناسایی و خلق نیازهای کاذب در افراد، به گسترش ادبیات نظری «مصرف در زندگی روزمره» همت گماشت.

ابزاری شدن فرهنگ و تحریف آن در نظام‌های مدرن سرمایه‌داری همان چیزی است که مارکوزه بر آن تاکید دارد. وی برخلاف اسلاف خویش که عمدتاً بر تعیین ساختارهای اقتصاد بر فضای جامعه تاکید مبالغه‌آمیزی داشته‌اند، بر نقش فرهنگ و مکانیزم‌های اثرگذاری آن در جامعه تاکید می‌ورزد. از همین رو وی در راستای فهم ضعف نظام فرهنگی جامعه در ایجاد همبستگی اجتماعی به تحقیقات و مطالعات بی‌شائبه‌ای اهتمام ورزید. به زعم مارکوزه نظام سرمایه‌داری با استفاده از شیوه‌های نادرست به دنبال ایجاد همبستگی اجتماعی و پیوند میان افراد است. از این حیث، نظام برای آنکه بقا و دوام کارکردی خویش را تضمین نماید به توده‌سازی و همانند نمودن افراد بر اساس خلق نیازهای کاذب و طفره رفتن از ارضای نیازهای راستین و حقیقی آنان دست می‌زند. نیازهای حقیقی نیازهایی هستند که ارضای آنها به رشد و شکوفایی استعدادهای فردی منجر شده و موجب تقویت و تکامل استعدادهای انسانی و مسالمت‌‌جویانه در روابط با دیگر انسان‌ها می‌گردد. نیازهای کاذب نیز شکل تحریف‌ شده این نیازها قلمداد می‌شوند. لذا نظام‌های موجود از مکانیزم‌هایی برای باز تولید چنین وضعیت‌هایی در جامعه بهره‌ می‌گیرند. بدین معنی که از رسانه‌های جمعی، تبلیغات فراگیر و توده‌ای با تکیه بر روش‌های تداعی معانی و حتی آموزش و تعلیم افراد برای تحقق اهداف خویش سود می‌جویند. بدین‌سان برای تحقق اهداف نظام افرادی شبیه به هم و همسان پرورش می‌یابند. تنوع و تکثرزدایی به طور چشمگیری رونق می‌یابد و عرصه‌های گوناگون اجتماعی به کارخانه‌های آدم‌سازی تبدیل می‌شوند. انسان‌هایی که کمتر به چرایی علت اعمال خود می‌اندیشند بلکه اغلب چگونگی انجام عمل برای دستیابی به هدف در نزد آنان اولویت دارد. استفاده از مدل‌های لباس، اجناس لوکس و حتی افکار و عقاید مختلف از جمله مواردی هستند که در این میان به نحو فزاینده‌ای بروز می‌کنند.

مارکوزه اذعان می‌کند که در گذشته زمینه‌های بیشتری برای خلق انسان‌های قوی و استوار فراهم بود؛ افرادی که برای خود تصمیم گرفته و سبک زندگی مورد علاقه خود را اتخاذ می‌کردند. آنها درون‌دارتر از انسان‌های ضعیف امروزین بوده‌اند. در مقابل، انسان‌های امروز از توان لازم برای مقابله با جبرهای اجتماعی و تحرکات بیرونی برخوردار نیستند و بسته به میزان اثرگذاری و شدت عوامل اجتماعی، سبک‌ها و شیوه‌های زندگی بعضاً ضد و نقیضی را پیش می‌گیرند. امروزه فرهنگ توده‌ای، عوام‌گونه، مصرف‌گرا، غیر خلاق و منفعل در جامعه رشد می‌یابد و بدین ترتیب فرد مبدل به ابزاری برای برآوردن اهداف نظام می‌شود.

نمونه مشخص نیازهای کاذب و راستین را می‌توان در مصرف و بهره‌گیری از اجناس و کالاهای لوکس خانگی مشاهده نمود. آنجا که افراد با وجود برخورداری از مواهب و وسایل رفع نیازهای ضروری، به تلاش بسیار بیشتری برای بدست آوردن کالاها و خدمات مشابه مبادرت می‌ورزند. بدین‌سان پس از مدتی کوتاه، قبل از مصرف کالای در دسترس، به فکر داشتن نوع بهتر آن برمی‌آیند، در حالی که در مواردی تفاوت‌های این اجناس ممکن است بسیار صوری و به لحاظ کارکردی به هم نزدیک باشد. در اینجا سعی نظام در ایجاد امنیت کاذب به چشم می‌خورد. حس عدم برخورداری از آزادی و انحصار در جبر، و انفعال در برابر عناصر فرهنگی، امنیت و احساس آرامش را از افراد می‌گیرد. اینکه نتوانیم برای خود تصمیم بگیریم و زندگی خود را با انتخاب خود تعیین کنیم موجب از بین رفتن آرامش روانی و احساس سرخوردگی است. لذا نظام سعی دارد تا با ایجاد محصولاتی مشابه در عرصه‌های گوناگون یک زمینه واحد و مشابه را پایه‌ریزی نماید به طوری که شالوده و بنیان اشیاء از یک جوهر بوده، اما در ظاهر تفاوت‌های مشخصی میان آنها وجود داشته باشد. به طور مثال این افراد هستند که با انتخاب خود از میان لباس‌های مختلف حس آزادی و توانایی انتخاب را یافته و بدین ترتیب آرامش دروغینی را در خود باز می‌یابند، در حالی که در تمام این اوقات افراد از میان گزینه‌های مشابه انتخاب می‌کنند. در واقع به لحاظ محتوایی انتخابی در کار نیست، بلکه تفاوت‌ تنها در صورت‌هاست. بدین ترتیب نظام سرمایه‌داری تاثیر شگرفی در بازتولید مد و سبک‌های زندگی جدید برای امنیت‌بخشی کاذب و مصرفی کردن جامعه دارد.

با تاکید بر آموزه‌های مندرج در تئوری‌های فوق می‌توان نتیجه گرفت تا زمانی که عقل ابزاری و اقتصاد مصرفی سرمایه‌داری بر سر کار باشد گریز از مدل‌های مختلف زودگذر و موقتی اجتناب‌ناپذیر می‌نماید. افزون بر این با فرض پذیرش ضرورت و گریز ناپذیری مد و مدگرایی در جوامع جدید آن‌گونه که جامعه امروز ایران نیز درگیر آن است گریزی برای رهایی از مدل‌های متنوع بیگانه باقی نمی‌ماند؛ مگر آنکه به دو نکته زیر توجه نماییم: نخست آنکه به شناسایی ذائقه‌های موجود در اقشار مختلف جامعه دست بزنیم و دوم از همان طریق که نظام سرمایه‌داری به خلق نیازها و یا نیاز سازی در افراد مبادرت می‌ورزد، شرایط را با اجرای برنامه‌های اجتماعی و فرهنگی مرتبط با خلق نیازهای جدید برای مصرف، آن گونه که متناسب با برنامه‌های اسلامی- ایرانی باشد مهیا سازیم.

به نظر می‌رسد که برای موفقیت این طرح و تحقق اهداف آن، نیازمند شناسایی و انجام تحقیقات جدی‌تر در عرصه فرهنگ و زندگی روزمره می‌باشیم. در غیر این صورت دست‌کم نمی‌توان به پذیرش و درونی‌سازی طرح توسط خود افراد امیدوار بود و گریزی جز ضمانت‌های اجرایی و تعقیب و گریزهای عملی با تکیه بر خشونت برای تحقق این طرح باقی نمی‌ماند.

مد (به فرانسوی Mode) اصطلاح کلی در حیطه هنر طراحی پوشاک است که تحت تاثیر اوضاع فرهنگی و اجتماعی جامعه در یک دوره زمانی مشخص انجام می‌پذیرد.

به گزارش پایگاه خبری «تازه»، برای تعریف مد (Fashion) دو تعریف دیگر نیز ارائه شده است: «شیوه رفتاری که به طور موقت توسط بخش مشخصی از اعضاء یک گروه اجتماعی اتخاذ می شود، به این دلیل که آن رفتار انتخابی را از نظر اجتماعی برای آن زمان و موقعیت مناسب تشخیص می دهند.» و «مد نوع لباسی است که اخیراً پذیرفته شده است». اما واژه مد در لغت به معناى سلیقه، اسلوب، روش و شیوه به کار مى‏رود و در اصطلاح، عبارت است از روش و طریقه‌ی موقت که طبق ذوق و سلیقه اهل زمان طرز زندگی، لباس پوشیدن را تنظیم می‌کند. مدگرایى نیز آن است که فرد، سبک لباس پوشیدن و طرز زندگى و رفتار خود را طبق آخرین الگوها تنظیم کند و به محض آنکه الگوى جدیدى در جامعه رواج یافت، از آن پیروى نماید. بنابراین، مى‏توان گفت: مدگرایی به تغییر سلیقه ناگهانى و مکرر همه یا بعضى از افراد یک جامعه اطلاق مى‏شود و منجر به گرایش به انجام رفتارى خاص یا مصرف کالاى به خصوصى یا در پیش گرفتن سبکى خاص در زندگى مى‏شود.

142092 105 مقاله ای کامل در مورد مد و مدگرایی
جامعه شناختی و روانشناختی مد و مدگرایی:
برخی از جامعه شناسان ریشه مد و مدسازی و مدگرایی را در نابرابری‌های اجتماعی می دانند. اسپنسر معتقد است مد بر عکس تشریفات موجب رقابت بین اشخاص طبقات بالاتر می‌شود و در واقع نوعی تقلید ناشی از رقابت است نه تقلید ناشی از پسند وستایش. هومنز نیز دیر این زمینه می گوید؛ از میان اعمالی که شخص انجام می‌دهد، عملی که بیشتر به پاداش منجر شود احتمال تکرارش افزایش می‌یابد، لذا می‌توان گفت که اگر چه شخص ممکن است در پی مدگرایی با گروه خود درگیر شود، ولی در میان همسالان خود مورد تشویق و تأیید قرار می‌گیرد و نیز در ارتباط با جنس مخالف به موفقیت رسیده و ارزش و منزلت خود را بالاتر می‌برد و چون این موفقیت‌ها در راستای مدگرایی صورت گرفته‌اند در نتیجه این عمل (مدگرایی) بیشتر تکرار می‌شود.

همچنین از لحاظ روانشناختی نیز برای مدگرایی عوامل متعددی ذکر شده است. به بیان دیگر علاوه بر زیر ساخت های تاریخی و اجتماعی، مدگرایی در بین جوانان از یک سری اصول و سازه های روان شناختی نیز تبعیت می کند و با انگیزه ها و نیازهای چندی در ارتباط است.

۱٫ تنوع طلبی و نوگرایی: استقلال طلبی، تنوّع دوستی، هیجان خواهی، نقد گذشته و نوگرایی از جمله ویژگی های دوران جوانی است که به شدّت، تمایل به امروزی شدن و نوگرایی به درجات مختلف در هر نوجوان وجود دارد و گواه نیاز وی به شکستن قالب های موجود، فاصله گرفتن از هنجارهای پیشین و رسیدن به هویتی متمایز از کسانی که پیش از او بوده اند و همچنین گرایش به فاصله گرفتن از والدین است. این نیاز، زمانی که نمود بیرونی به خود می گیرد و در رفتار جوان منعکس می شود، به صورت مدگرایی ظاهر می گردد.

۲٫ مدگرایی و همانند سازی: همانند سازی در مکتب روان تحلیلگری به فرایندی ناهشیار اطلاق می شود که فرد، طی آن، ویژگی ها (نگرش ها و الگوهای رفتاری) فرد دیگری را برای خود سرمشق قرار می دهد و با تقلید از نگرش ها و ویژگی رفتاری وی احساس می کند که مقداری از قدرت و کفایت او را نیز به دست آورده است. منبع اصلی همانند سازی در دوران کودکی والدین هستند؛ زیرا کودک، اولین و بیشترین برخورد را در زندگی با والدین خود دارد؛ اما در دوران نوجوانی که فرد از والدینش فاصله می گیرد، الگوهایی را که خود را با آنها شبیه کرده است، از دست الگوهای دیگر، یعنی از طریق همانند سازی های جدید با دیگری، پر شود. به اعتقاد روانشناسان، همین خلأ و احساس ناامنی ناشی از آن باعث می شود که نوجوان در مسیر خود به راه حل هایی متوسّل شود که این راه حل ها از طریق همانند سازی با شخصیت هایی است که الگوی نوجوان قرار می گیرند. این شخصیت ها می توانند شخصیت های معروف گذشته، هنر پیشه های سینما، نوازندگان و آوازخوانان، و یا گروه های مختلفی مانند «هیپی»ها باشند و فرد، خود را از نظر ظاهری شبیه آنها ساخته، در شیوه‏ى لباس پوشیدن و طرز رفتار با آنان همانندسازی کند. به محض این که یک هنرمند یا ورزشکار لباسی را بپوشد و در صحنه ای ظاهر شود، جوانان با وی همانند سازی نموده، سعی می کنند به عنوان مد، آن را در جامعه طرح کنند.

۳٫ رقابت و چشم و همچشمی با دیگران: انگیزه‏ى رقابت و چشم و همچشمی با دیگران، از دیگر عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان محسوب می شود. این انگیزه، در همه‏ى افراد وجود دارد و به گونه های مختلف بروز می کند. رقابت اگر در زمینه های مثبت جهت داده شود، باعث پیشرفت و رشد و تکامل معنوی فردی می شود؛ اما اگر جهتگیری آن به سوی امور مادّی و مدپرستی باشد و فرد، سعی کند از لحاظ ظاهری (و مثلاً در سبک و شیوه‏ى لباس پوشیدن) از دیگران عقب نماند، سرانجام خوبی نخواهد داشت.

۴٫ مدگرایی و التزام ناشی از دوستی: یکی از عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان، ترس و نگرانی از مجازات های خصوصاً غیر رسمی از سوی دوستان است. لذا تحقیر و تمسخر، پوزخند زدن و متلک گفتن اطرافیان و ترس از آن، باعث می شود که جوانان و نوجوانان از مدهای رایج پیروی کنند.

۵٫ مدگرایی و جلب توجه دیگران: افرادی هستند که با تعویض و تغییر هر روزه‏ى لباس و آرایش خود و خریدن لباس های گران قیمت و مد روز، درصدد جلب توجه دیگران برمی آیند. استفاده از لباس های چسبناک و برّاق و رنگارنگ، جوراب هایی شبیه تو ماهیگری، کفش هایی با پاشنه های خیلی بلند، آرایش تندی با رنگ های غیر طبیعی و .. (که بیش از همه در بین جوانان و بخصوص دختران رایج است)، باعث جلب توجه دیگران شده، نگاه هایی را به خود معطوف می دارد.

۶٫ مدگرایی و تشخیص طلبی: برتری جویی و تشخّص طلبی از دیگر عوامل پیدایش مد در بین جوانان است. افرادی که خود را برتر از دیگران و مربوط به قشر مرفّه جامعه می دانند، سعی می کنند این برتری را در گویش، لباس پوشیدن، محیط آرایی و سبک آرایش و زیور آلات خود نشان دهند و لذا مدهای جدید را مطرح می کنند. تورشتاین وبلن مد را وسیله ای برای این که افراد، نشان دهند ثروتمند و با شخصیت و یا دارای اندیشه ای خاص هستند، می داند؛ لذا به محض این که مدی در جامعه گسترده شد، اشراف زادگان و ثروتمندان به سراغ این مد جدید می روند؛ زیرا مد قدیمی دیگر آنها را از طبقات دیگر جامعه متمایز نمی کند.

142093 665 مقاله ای کامل در مورد مد و مدگرایی
مد و مدرنیسم:
مد و مدگرایی را می توان از جهتی مولود مدرنیسم دانست؛ زیرا مدرنیسم، نگاه نو به عالم و آدم است؛ نگاه و شناختی که برخاسته از زیستن در «اکنون» و گسستن از «گذشته» است و صریحاً با مفهوم سنّت (tradition) در تقابل می افتد. «مدرنیته» که شکل عینیت یافته‏ى فرهنگ مدرن است همراه و همزاد با گذر از گذشته به حال، نوآوری، تجدّد و سلیقه و مد است. از این رو مدرنیته همواره خود را در ستیز و چالش با کهنگی، رکود، قدمت و سنّت و پیروی از هنجارهای پایدار قرار می دهد و کشش و تمایل آن به سوی تجدّد و نوآوری در فرهنگ و ارزش های اجتماعی است. بنابراین، مدگرایی و نوآوری در تفکر و رفتار (به معنای رایج آن) به عنوان نماد و اندیشه‏ى مدرنیسم قلمداد می شود و از آن جا که جوامع غربی موطن و مظهر مدرنیته و مدرنیسم بوده اند، فرایند مدرنیزاسیون (مدرن سازی) و اشاعه‏ى طرح ها و مدهای نو، در واقع با غربی سازی و غرب گرایی کاملاً هم افق و بلکه معادل خواهد بود، و این، خود می تواند از زاویه‏ى دیگر، رابطه‏ى مدگرایی و غرب گرایی را نشان دهد.

تاریخچه مدگرایی در ایران:
با نگاهی به حیات اجتماعی بشر، روشن می‌شود که پدیده مد همیشه در تاریخ بشر بوده است و منحصر به دوره معاصر نیست، با نگاهى به تاریخ ایران، در عصر سلطنت فتحعلى شاه و ناصرالدین شاه که پاى ایرانیان به فرنگ باز شد، تا عصر رضا شاه، فصل متفاوتى در مدگرایى ایرانیان گشوده شد. از آن زمان که رضا شاه، نحوه و شکل لباس پوشیدن مردم ایران را تغییر داد، تاکنون، مُدهاى مختلف در ایران رایج گردیده است.

در مورد نحوه ورود مد به ایران باید گفت که این مسئله به سال ۱۳۲۱ برمی‌گردد؛ زمانی که فردی به نام زینت جهانشاه همراه همسرش از سوئیس به ایران برگشت، درست یک سال بعد بود که این خانم خیاط‌خانه ای را در خیابان امیریه راه اندازی کرد و با همراهی پنج کارگر، هر آنچه در سفرها و اقامتش در فرنگ آموخته بود، به خانم‌های اشرافی عرضه کرد. جهانشاه برای این که مشتریان علاوه بر آشنایی با طرز کار او، برای نخستین بار مجموعه لباس و مد را بشناسند، خیاط خانه خود را با یک نمایش مد لباس افتتاح کرد. او در خیاط‌خانه خود در تهران، طرح‌های خود را که مجموعه‌ای از ایده‌هایش بود در معرض فروش خریداران گذارد. همچنین از آنجا که فضای خیاط خانه کاملا زنانه بود، مانکن‌های زن از میان دوستان و آشنایان برای نمایش لباس‌ها برگزیده شدند و به نوعی تبدیل به نخسین برند غیررسمی ایران در تولید پوشش منحصر به فرد شد.

142094 629 مقاله ای کامل در مورد مد و مدگرایی
کارکردهای مد:
پیروی از مد و زیبایی‏ خواهی و تنوع ‏پسندی، ریشه در نهاد انسان دارد که نیازهایی چون تنوع، زیباخواهی و کمال‏ جویی فطری منشا اصلی آن محسوب می‏شود. اما صورت‏های افراطی رایج این گرایش (مدپرستی) در نتیجة جهل و ناآگاهی و ضعف ارزش‏های معنوی و تبلیغات وسیع کمپانی های تجاری و خودباختگی و تقلید کورکورانه از دیگران و یا آلوده شدن به رذایلی چون خودنمایی، فخرفروشی، احساس حقارت و خود کم‏بینی و… پیش می‏آید. در همین زمینه برخی از روانشناسان اجتماعی معتقدند که؛ ایجاد نشاط و شادابی، بیرون آمدن از کسالت و یکنواختی و ارضای هیجان‌ها، از پیامدهای مثبت مد است و پیامدهای منفی مدگرایی نیز، متکی شدن شدید فرد به دیگران حتی در تعیین افکار و اعمال، تاثیرپذیری از گروه های مختلف و خدشه‌دار شدن هویت فردی خواهد بود. مد به دلیل اینکه نوعی نوآوری محسوب می شود پیامدهای مثبتی به دنبال دارد، اما زمانی که مد با هنجارهای رایج در جامعه و فرهنگ آن در تضاد باشد، تنش به دنبال خواهد داشت و تنش در نهایت به فروپاشی هنجارهای مسلط یا جایگزینی ارزش‌ها و هنجارهای جدید می‌انجامد.

منابع:

تابناک
۱٫ برای مطالعه‏ى بیشتر ر.ک به: روانشناسی رشد، وندر زندن، ترجمه: حمزه گنجی، انتشارات بعثت، ۱۳۷۶، بخش سوم.
۲٫ در آمدی بر تئوری ها و مدل های تغییرات اجتماعی، احمد رضا غروی زاد، تهران: جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳، ص ۱۹۶٫
۳٫ لغت نامه، علی اکبر دهخدا، ج ۱۲، ص ۱۸۱۱۵٫
۴٫ برای مطالعه بیشتر ر. ک به: درآمد بر مکاتب و اندیشه های معاصر فرهنگ واژه ها، عبدالرسول بیات و همکاران، مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینی، ۱۳۸۱٫
۵٫ زمینه‏ى روانشناسی، ریتا اتکینسون، ترجمه: محمد تقی براهنی و همکاران، ج ۱، تهران: رشد، ۱۳۷۵، ص ۱۵۸٫
۶٫ برای مطالعه بیشتر، ر.ک به: آناتومی جامعه، فرامرز رفیع پور، تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۸، بخش ۷ و ۸٫
Veblenu, Thorstein (1911). the theory of the leisure class. new york. p 73.7
8. انتشار سه نشریه‏ى ویژه مد در ایران (که هم زمان به مباحث نظری و نمونه های ایرانی مد می پردازند)، شاید بتواند گام نخست در این زمینه باشد: ماهنامه‏ى طرح و مد (ویژه‏ى لباس، محیط و تزیینات)، ماهنامه‏ى لوتوس (ویژه‏ى مدهای ایرانی لباس) و ماهنامه‏ى آرایه(ویژه‏ى محیط آرایی و تزیینات داخلی). (حدیث زندگی)
۱- simmel, g.(1971),geirg simmelon individuality and social forms, ed.d.leving (chicago: university press).
2- کرایب، یان، نظریه اجتماعی کلاسیک، ترجمه شهناز مسمی پرست، نشر آگه، تهران: ۱۳۸۲، صص۲۸۷-۲۸۹
۳- رفیع‌پور، فرامرز، کند و کاوها و پنداشته‌ها، سهامی انتشارات، تهران، چاپ یازدهم، ۱۳۸۰، صص۱۷۵-۱۷۸
۴- مارکوزه، هربرت، انسان تک‌ساحتی، ترجمه محسن مویدی، انتشارات امیرکبیر، تهران، چاپ چهارم، ۱۳۷۸، صص۲۴۸-۲۷۷
۵- کرایب، یان، نظریه اجتماعی مدرن، از پارسونز تا هابرماس، ترجمه عباس مخبر، نشر آگاه، تهران، ۱۳۸۳، صص ۲۷

نظر دهید »

مقاله ای درمورد مدگرایی

ارسال شده در 9 خرداد 1397 توسط فانوس در بدون موضوع

مد و مدگرایی پدیده ای است که کمابیش در میان همه‏ى اقشار جامعه وجود دارد، اما دراین میان، جوانان و نوجوانان بیش از دیگران به «مد» اهمیت می دهند و «مدگرا» هستند. امروزه جوانان با گسترش وسایل ارتباط جمعی و فناوری های جدید رایانه ای، ارتباطات گسترده ای با جوامع و فرهنگ های گوناگون یافته اند و موقعیت آنها در شناخت و فهم ارزش ها، باورها و انتخاب هنجارهای مطلوب، پیچیده تر و مشکل تر شده است و چه بسا زمینه های موجود، باعث شده تا جوانان و نوجوانان به رفتارها و هنجارهای متضاد با ارزش های جامعه‏ى خویش رو آورند. یک روز مانتوهای بلند و روز دیگر مانتوهای کوتاه، یک روز آرایش موی سر به سبک آلمانی و روز دیگر موهای بلند واصلاح نشده، زمانی شلوارهای با پاچه‏ى گشاد که روی زمین کشیده می شود، و زمانی دیگر، شلوارهای تنگ و کوتاه، مد می شوند. اگر از این همه افرادی که عادت کرده اند رفتار و نوع و سبک لباسشان را طبق آخرین مدهای رایج تنظیم کنند، بپرسید که به چه علت این کار را کرده اند، یا مثلاً این آرم و کلمه‏ى روی لباس آنها چه کارکردی دارد، به سختی بتوان پاسخ متقاعد کننده ای شنید، جز آن که: «خب، قشنگه!»، «برای این که مده!»، «همه می کنند!» و …
EXrozblog.comEX
مقاله ای کامل در مورد مد و مدگرایی
مد و مدگرایی پدیده ای است که کمابیش در میان همه‏ى اقشار جامعه وجود دارد، اما دراین میان، جوانان و نوجوانان بیش از دیگران به «مد» اهمیت می دهند و «مدگرا» هستند. امروزه جوانان با گسترش وسایل ارتباط جمعی و فناوری های جدید رایانه ای، ارتباطات گسترده ای با جوامع و فرهنگ های گوناگون یافته اند و موقعیت آنها در شناخت و فهم ارزش ها، باورها و انتخاب هنجارهای مطلوب، پیچیده تر و مشکل تر شده است و چه بسا زمینه های موجود، باعث شده تا جوانان و نوجوانان به رفتارها و هنجارهای متضاد با ارزش های جامعه‏ى خویش رو آورند. یک روز مانتوهای بلند و روز دیگر مانتوهای کوتاه، یک روز آرایش موی سر به سبک آلمانی و روز دیگر موهای بلند واصلاح نشده، زمانی شلوارهای با پاچه‏ى گشاد که روی زمین کشیده می شود، و زمانی دیگر، شلوارهای تنگ و کوتاه، مد می شوند. اگر از این همه افرادی که عادت کرده اند رفتار و نوع و سبک لباسشان را طبق آخرین مدهای رایج تنظیم کنند، بپرسید که به چه علت این کار را کرده اند، یا مثلاً این آرم و کلمه‏ى روی لباس آنها چه کارکردی دارد، به سختی بتوان پاسخ متقاعد کننده ای شنید، جز آن که: «خب، قشنگه!»، «برای این که مده!»، «همه می کنند!» و …

5 مقاله ای کامل در مورد مد و مدگرایی

مقاله ای کامل در مورد مد و مدگرایی
این پاسخ ها گرچه سطحی به نظر می رسند، اما در یک تحلیل روان شناختی نشان دهنده‏ى نوعی از «تعلّق گروهی»، «نوجویی»، «تنوّع طلبی» و گرایش جوانان به «امروزی شدن» است و کاملاً یک پدیده‏ى طبیعی و نابهنجار در جهت ارضای این نیازها محسوب می شود؛ (۱) اما از آن جا که هماره کالای مد شده، شیوه های رفتاری، هنجاری و ارزش های خاصی در بین جوانان و نوجوانان رونق و شیوع می یابد و مد، عاملی می شود برای انتقال هنجار و ارزشی از جامعه ای به جامعه ای دیگر، بررسی زمینه ها و پیامدهای مدگرایی، یکی از موضوعات مهم در جامعه‏ى ما محسوب می شود که این نوشتار، نگاهی است گذرا به همین موضوع.

تعریف مد و مدگرایی

«مد»ها الگوهای فرهنگی ای هستند که توسط بخشی از جامعه، پذیرفته می شوند و دارای یک دوره‏ى زمانی نسبتا ًکوتاه اند سپس فراموش می شوند. (۲) بنابراین، «مدگرایی» آن است که فرد، سبک لباس پوشیدن و طرز زندگی و رفتار خود را طبق آخرین الگوها تنظیم کند و به محض آن که الگوی جدیدی در جامعه رواج یافت، از آن یکی پیروی نماید. (۳)

گستره‏ى مد

گستره‏ى مد به اندازه‏ى گستره‏ى زندگی انسان است و تمامی شئونات آن را در بر می گیرد. تغییرات مدگونه، در: علوم و فنون نظریه ها، گرایش به جنبه های مختلف علمی، الگوهای تربیتی، سبک منش و رفتار، پوشش، آرایش، محیط آرایی و … قابل تسرّی است.

پوشاک و آرایش، شاخص کالای مد شونده

با وجود آن که مد و مدگرایی کل گستره‏ى زندگی اجتماعی را در بر می گیرد، پوشاک و سبک و شیوه‏ى آرایش، شاخص ترین کالای مد شونده محسوب می شود.

عوامل و زمینه های مدگرایی

در یک نگاه کلّی و جامع نگر، مدگرایی را می توان ناشی از عوامل و زیر ساخت های تاریخی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی و روان شناختی دانست.
ریشه های تاریخی مدگرایی به سال های بسیار دور بر می گردد. با نگاهی به تاریخ ایران، در عصر سلطنت فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه که پای ایرانیان به فرنگ باز شد، تا عصر رضا شاه که دوره‏ى حسّاسی را در تاریخ ایران رقم زد، فصل متفاوتی در مدگرایی ایرانیان گشوده شد. از آن زمان که رضا شاه با سلطه‏ى سیاسی بر کشور، نحوه و شکل لباس پوشیدن مردم ایران را تغییر داد، تاکنون، مدهای مختلف در ایران (و بخصوص در بین قشر جوان)، رایج گردیده است.

مدگرایی و غرب گرایی

گرچه مدگرایی و غرب گرایی دو مفهوم جدا از هم و دارای تعاریف متمایز از یکدیگرند، اما سیر تحولات تاریخی- اجتماعی در ایران به گونه ای سرنوشت این دو مفهوم را با هم گره زده است که هرگاه سخن از مدگرایی به میان می آید، مفهوم غرب گرایی نیز به ذهن، تبادر می کند، زیرا پس از رشد تکنولوژی در اروپا، سنّت ها مورد انتقاد قرار گرفت و جامعه به تدریج، اندیشه ها، طرز زندگی و نوع لباس را تغییر داد.
همین طور در ایران و کشورهایی نظیر آن، رشد صنعت در رأس شعارها قرار گرفت و خیلی زودتر از آن، نوع تفکر، طرز زندگی و آداب لباس پوشیدن، دستخوش تغییر شد.
میل به اروپایی شدن در جامعه‏ى ایرانی باعث شد که به جای بازسازی و نوسازی چارچوب اقتصادی-اجتماعی جامعه‏ى خود، به نماها و نمادها و ظواهر صنعتی شدن توجه کنند که مهم ترین نمای اروپایی شدن، پوشیدن لباس های اروپایی و ترویج مدهای غربی به شمار می رفت.
ایرانیان بر این باور شدند که باید خود و فرهنگشان را اروپایی کنند، تا بدین ترتیب از ضعف و عقب ماندگی رهایی یافته، در ردیف کشورهای پیش رفته قرار گیرند.
بنابراین «مدگرایی» و «غرب گرایی» در ایران، در یک بستر فکری و دوشادوش هم رشد کرده اند. در حال حاضر نیز بیشترین مدهایی که در جامعه و بخصوص در بین جوانان رایج می شود، برگرفتته از الگوهای غربی با همان انگیزه است.

مد و مدرنیسم

مد و مدگرایی را می توان از جهتی مولود مدرنیسم دانست؛ زیرا مدرنیسم، نگاه نو به عالم و آدم است؛ نگاه و شناختی که برخاسته از زیستن در «اکنون» و گسستن از «گذشته» است و صریحاً با مفهوم سنّت (tradition) در تقابل می افتد. «مدرنیته» که شکل عینیت یافته‏ى فرهنگ مدرن است همراه و همزاد با گذر از گذشته به حال، نوآوری، تجدّد و سلیقه و مد است. از این رو مدرنیته همواره خود را در ستیز و چالش با کهنگی، رکود، قدمت و سنّت و پیروی از هنجارهای پایدار قرار می دهد و کشش و تمایل آن به سوی تجدّد و نوآوری در فرهنگ و ارزش های اجتماعی است. بنابراین، مدگرایی و نوآوری در تفکر و رفتار (به معنای رایج آن) به عنوان نماد و اندیشه‏ى مدرنیسم قلمداد می شود (۴) و از آن جا که جوامع غربی موطن و مظهر مدرنیته و مدرنیسم بوده اند، فرایند مدرنیزاسیون (مدرن سازی) و اشاعه‏ى طرح ها و مدهای نو، در واقع با غربی سازی و غرب گرایی کاملاً هم افق و بلکه معادل خواهد بود، و این، خود می تواند از زاویه‏ى دیگر، رابطه‏ى مدگرایی و غرب گرایی را نشان دهد.

عوامل و زمینه های روان شناختی مدگرایی در جوانان

علاوه بر زیر ساخت های تاریخی و اجتماعی، مدگرایی در بین جوانان از یک سری اصول و سازه های روان شناختی نیز تبعیت می کند و با انگیزه ها و نیازهای چندی در ارتباط است.

۱٫ تنوع طلبی و نوگرایی

جوانی، فصل تازه ای در زندگی و سرآغاز ورود انسان به جهان پرشور و رنگارنگ است که غرایز طبیعی در شکل دهی آن، نقش اصلی را بر عهده دارند. استقلال طلبی، تنوّع دوستی، هیجان خواهی، نقد گذشته و نوگرایی از جمله ویژگی های دوران جوانی است که به شدّت، تمایل به امروزی شدن و نوگرایی به درجات مختلف در هر نوجوان وجود دارد و گواه نیاز وی به شکستن قالب های موجود، فاصله گرفتن از هنجارهای پیشین و رسیدن به هویتی متمایز از کسانی که پیش از او بوده اند و همچنین گرایش به فاصله گرفتن از والدین است. این نیاز، زمانی که نمود بیرونی به خود می گیرد و در رفتار جوان منعکس می شود، به صورت مدگرایی ظاهر می گردد.

۲٫ مدگرایی و همانند سازی

همانند سازی در مکتب روان تحلیلگری به فرایندی ناهشیار اطلاق می شود که فرد، طی آن، ویژگی ها (نگرش ها و الگوهای رفتاری)ی فرد دیگری را برای خود سرمشق قرار میدهد و با تقلید از نگرش ها و ویژگی رفتاری وی احساس می کند که مقداری از قدرت و کفایت او را نیز به دست آورده است. (۵)
منبع اصلی همانند سازی در دوران کودکی والدین هستند؛ زیرا کودک، اولین و بیشترین برخورد را در زندگی با والدین خود دارد؛ اما در دوران نوجوانی که فرد از والدینش فاصله می گیرد، الگوهایی را که خود را با آنها شبیه کرده است، از دست الگوهای دیگر، یعنی از طریق همانند سازی های جدید با دیگری، پر شود.
به اعتقاد روانشناسان، همین خلأ و احساس ناامنی ناشی از آن باعث می شود که نوجوان در مسیر خود به راه حل هایی متوسّل شود که این راه حل ها از طریق همانند سازی با شخصیت هایی است که الگوی نوجوان قرار می گیرند. این شخصیت ها می توانند شخصیت های معروف گذشته، هنر پیشه های سینما، نوازندگان و آوازخوانان، و یا گروه های مختلفی مانند «هیپی»ها باشند و فرد، خود را از نظر ظاهری شبیه آنها ساخته، در شیوه‏ى لباس پوشیدن و طرز رفتار با آنان همانندسازی کند. به محض این که یک هنرمند یا ورزشکار لباسی را بپوشد و در صحنه ای ظاهر شود، جوانان با وی همانند سازی نموده، سعی می کنند به عنوان مد، آن را در جامعه طرح کنند.

۳٫ رقابت و چشم و همچشمی با دیگران

انگیزه‏ى رقابت و چشم و همچشمی با دیگران، از دیگر عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان محسوب می شود. این انگیزه، در همه‏ى افراد وجود دارد و به گونه های مختلف بروز می کند. رقابت اگر در زمینه های مثبت جهت داده شود، باعث پیشرفت و رشد و تکامل معنوی فردی می شود؛ اما اگر جهتگیری آن به سوی امور مادّی و مدپرستی باشد و فرد، سعی کند از لحاظ ظاهری (ومثلاً در سبک و شیوه‏ى لباس پوشیدن) از دیگران عقب نماند، سرانجام خوبی نخواهد داشت. (۶)

۴٫ مدگرایی و التزام ناشی از دوستی

یکی از عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان، ترس و نگرانی از مجازات های خصوصاً غیر رسمی از سوی دوستان است. لذا تحقیر و تمسخر، پوزخند زدن و متلک گفتن اطرافیان و ترس از آن، باعث می شود که جوانان و نوجوانان از مدهای رایج پیروی کنند.

۵٫ مدگرایی و جلب توجه دیگران

افرادی هستند که با تعویض و تغییر هر روزه‏ى لباس و آرایش خود و خریدن لباس های گران قیمت و مد روز، درصدد جلب توجه دیگران برمی آیند. استفاده از لباس های چسبناک و برّاق و رنگارنگ، جوراب هایی شبیه تو ماهیگری، کفش هایی با پاشنه های خیلی بلند، آرایش تندی با رنگ های غیر طبیعی و .. (که بیش از همه در بین جوانان و بخصوص دختران رایج است)، باعث جلب توجه دیگران شده، نگاه هایی را به خود معطوف می دارد.

۶٫ مدگرایی و تشخیص طلبی

برتری جویی و تشخّص طلبی از دیگر عوامل پیدایش مد در بین جوانان است. افرادی که خود را برتر از دیگران و مربوط به قشر مرفّه جامعه می دانند، سعی می کنند این برتری را در گویش، لباس پوشیدن، محیط آرایی و سبک آرایش و زیور آلات خود نشان دهند و لذا مدهای جدید را مطرح می کنند.
تورشتاین وبلن (veblen Thorstein) مد را وسیله ای برای این که افراد، نشان دهند ثروتمند و با شخصیت و یا دارای اندیشه ای خاص هستند، می داند؛ (۷) لذا به محض این که مدی در جامعه گسترده شد، اشراف زادگان و ثروتمندان به سراغ این مد جدید می روند؛ زیرا مد قدیمی دیگر آنها را از طبقات دیگر جامعه متمایز نمی کند.

نقش تولید کنندگان در اشاعه‏ى مد

شرکت های تولیدی از طرق روان سنجی و شناخت روحیات افراد جامعه و با توجه به همین روحیه‏ى نوگرایی و میل به امروزی شدن در جوانان، هر روز، یک فرم شلوار، پیراهن، کفش، کلاه، عینک، آباژور، کاغذ دیواری، گوشی تلفن و… را عرضه می کنند و اندک تغییری از جانب آنها، یک مد جدید می شود و حتّی گاهی برای آن که کالای تولیدی شان زودتر در جامعه مد شود، از یک فرد مشهور (مثل یک هنرمند سینما یا ورزشکار)، با اعطای مبلغ زیادی پول، می خواهند که برای یک بار هم که شده، از آن کالای جدید استفاده کند و در فیلم یا صحنه‏ى تلویزیون، ظاهر شود.
یکی از دلایل عمده ای که تولید کنندگان و طرّاحان خارجی توانسته اند در سطح جهانی برای خود، جایی باز کنند و مد آفرینی داشته باشند، آشنایی آنها با مبانی روان شناختی «تأثیرگذاری» و به کارگیری روش ها و اصول فنّی مناسب در کار است، در حالی که تولید کنندگان داخلی و محدود، معمولاً به الگوبرداری و تقلید از آنها می پردازند و به نحوی مدهای غربی را در جامعه ترویج می کنند.

رسانه ها و ترویج مد

شبکه های تلویزیونی، مطبوعات و پایگاه های فعّال اینترنتی، انواع مدهای جدید را تبلیغ می کنند و از این طریق، زمینه را برای گرایش خانواده ها و بخصوص جوانان به سوی مدهای نو مهیا می سازند.

اسلام، مدگرایی و امروزی شدن

حال، این سؤال مطرح است که مدگرایی، تجدّد و امروزی شدن، تا چه اندازه مطلوب است؟ و نظر اسلام در این زمینه چیست؟ در یک نگاه کلی، اسلام با همه نوع مد، مخالف نیست. اسلام، امروزی شدن و نوگرایی در سبک و شیوه‏ى لباس پوشیدن را نیز به صورت کلّی پذیرفته است. آنچه اسلام با آن مخالف است، پشت پا زدن به ارزش ها (مثل: پوشش شرعی، پرهیز از اسراف، و …)، رعایت نکردن اخلاق اجتماعی، آزادی مطلق در روابط دختر و پسر، و همانند سازی با بیگانگان است. حال اگر این پدیده های انحرافی در قالب مد به خود جوانان داده شوند و میل فطری «نوگرایی» و نیاز «امروز شدن» به لجنزار انحرافات سوق یابد، اسلام با آن مخالف است.
پس مدهای خوب داریم و مدهای بد! امروزی شدن نیز همین گونه است. گاه، امروزی شدن، رابطه‏ى انسان را با گذشته اش (که همان سابقه‏ى تاریخی و هویت فرهنگی اوست)، قطع می کند و گاه در امتداد دیروز و با حفظ تعلّقات انسان به سنّت ها و نوع ارزش های پیشین است. اسلام با این نوع تجدّد و امروزی شدن که در راستای ارزش ها و با حفظ اصول و مبانی اعتقادی باشد، هیچ گاه مخالف نیست.

آسیب شناسی مدگرایی جوانان

مدگرایی، گرچه ریشه در نیازهای طبیعی جوانان دارد و برخاسته از روحیه‏ى نوگرایی جوانان است، اما به لحاظ آن که مدها و مدل ها نمایانگر علایق و ارزش های مسلّط یک زمان و یک قشر خاص اند و افزون بر آن، می بینیم که امروزه جوانان ما از مدهایی (چون: رپ، هوی متال، و …) پیروی می کنند و ناخواسته به هنجارهایی رو می آورند که چه بسا با فرهنگ و ارزش های اجتماعی ما در تضاد است، پس می توان گفت که مدگرایی در جامعه‏ى تا حدود زیادی کارکرد منفی به خود گرفته است و پیامدهای آن، به شدّت، جوانان ما را تهدید می کند. لذا بحث از آسیب شناسی مدگرایی ضرورت می یابد.

پیامدهای منفی مدگرایی

با توجه به این که بیشتر مدهای رایج در بین جوانان و نوجوانان برگرفته از الگوهای بیگانه و غیر خودی است، می توان گفت که مدگرایی به معنای جدید آن، نوعی از خودبیگانگی و تقلید از فرهنگ غربی را القا می کند، تا آن جا که الآن بعضی از جوان ها از نوک پا تا فرق سرشان غربی است و حتّی وقتی نگاه می کنی، می بینی کلمات یا جملاتی بر روی لباس یا داشبورد ماشین یا آینه و کمد شخصی یا در ورودی مغازه شان نوشته شده که کم تر ارتباطی با زندگی شخصی یا آرمان ها وعلایق فردی آنها دارد و گاه حتّی معنای آن را نیز به درستی نمی دانند و شاید اگر بدانند، موجب شگفتی، خنده یا ناراحتی شان بشود، عباراتی مثل: «ما پسران شیطانیم»، «گروه لجن!»، «سفید، اما آشغال»، «گروه سیاهان بوگندو!»، «زیبایی کثیف»، «عشق نشئه»، «گناه تا مرگ»، «بوسه بر صندلی الکتریکی» و …
این، چیزی است که از مدگرایی یا مدپرستی جوانان امروز ما به چشم می آید؛ چیزی که شاید بتوان گفت تا حدّی زیادی، ناشی از تقلید کورکورانه و غفلت از خویش است؛ چرا که کلمات و عبارات بالا، شعارهایی آخرین مدهای شخصیتی ای است که غربی ها به جوانان جهان تقدیم کرده اند، در حالی که جوان امروز ما، نگاه خاص خودش، شخصیت خودش و حتی مشکلات خودش را دارد!
تقلید هر روزه از آخرین مدهای رایج در جهان غرب، به چه معناست، جز: از خودبیگانگی، بحران هویت، تزلزل شخصیت، وابستگی اقتصادی، احساس حقارت و …؟ از همه دردناک تر، این است که بسیاری از رفتارها و هنجارهایی که امروزه به عنوان مد در جامعه‏ى ما مطرح است و از سوی عده ای تبلیغ هم می شود، با اصول اخلاقی و ارزش های فرهنگی جامعه‏ى ما به هیچ وجه همخوانی ندارد. روابط بی قید و شرط دختر و پسر، عدم رعایت پوشش اسلامی، آرایش مو و صورت صرفاً به قصد جلب توجه (مثلاً به سبک جنس مخالف و یا به سبک های بسیار پیچیده و وقتگیر)، آرایش مو به سبک جوانان منحرف غربی (مثلاً به سبک همجنس گرایان)، به کارگیری وسایل تزئینی غیر متعارف (مثلاً حلقه‏ى بینی برای دختران و حلقه‏ى گوش و انگشتر طلا برای پسران ) و … همه به نحوی شخصیت جوان مدگرای امروزی را به نمایش می گذارند؛ مدهایی که به اتلاف وقت و انرژی و قابلیت های فکری و سرمایه های مادّی جوانان و خانواده می انجامند و شاید بتوان گفت که هیچ سهم و نقشی در نو شدن و امروزی شدن جوان و جامعه ندارند!

فرهنگ خودی، اصلی ترین ضابطه‏ى مدگرایی و امروزی شدن

فرهنگ و ارزش های اجتماعی از اساسی ترین عناصر یک نظام اجتماعی هستند که پایه‏ى ارزیابی ما را از پدیده های اطرافمان تشکیل می دهند و در واقع، رفتار ما را نسبت به آنها تنظیم می کنند. بنابراین، در پذیرش یا عدم پذیرش الگوها و مدهایی که در جامعه رواج می یابند، ابتدا باید رابطه‏ى آنها را با نظام ارزشی حاکم بر جامعه و اصول و مبانی مورد قبول آن مردم، مورد ارزیابی قرار داد و میزان همگرایی یا واگرایی آنها را از یکدیگر سنجید.
به عنوان نمونه، مدهای لباس، اگر در عین جذّابیت و امروزی بودن، برخاسته از فرهنگ خودی باشند و با اصول و مبانی اعتقادی و اخلاقی جامعه ما تعارض نداشته باشند، نشانه‏ى خلاقیت و نوآوری جوانان ما بوده، هویت فرهنگی آنان را به نمایش می گذارند. بنابراین، باید تدابیری سنجیده شود تا مدها و مدل ها، هم نیاز به تنوع طلبی و نوجویی و میل به امروزی شدن جوانان را تأمین کنند و هم جوانان ما از پیامدهای منفی مدگرایی، در امان بمانند. (۸)

چکیده مقاله تا به این جا:

همه‏ى ما به خوبی می دانیم که پیروی از الگوها و مدهای غربی و پوشیدن لباس های با آرم خارجی یا تقلید از مدل موی سرفلان فوتبالیست، نمی تواند به ما شخصیت اعطا کند و موجب پیشرفت و ترقّی ما گردد. عوامل اصلی موفقیت در تمامی زمینه ها، خودباوری (اعتماد به نفس) و پایبندی به اصول اعتقادی و ارزش های اخلاقی است. تا زمانی که علم و دانش در وجود ما شکوفا نگردد و زیرساخت های شخصیت ما مبتنی بر الگوهای فرهنگ اصیل این مرز و بوم، شکل نگیرد، آرایش ظاهر و تقلید از مدها و الگوهای دیگران، جز بحران هویت و دور شدن از اصالت فرهنگی خویشتن، نتیجه ای در پی نخواهد داشت.

پس بیایید یک بار دیگر در رفتارمان تجدید نظر کنیم و اصالت های فرهنگی مان را در پرتو جذابیت های دروغین فرهنگ بیگانه از دست ندهیم.
همان گونه که میل به امروزی شدن و مدگرایی (که از ویژگی های دوران جوانی است)، ناخواسته ما را به پیروی از الگوهای بیگانه می کشاند، غرور و احراز هویت نیز به همین دوره‏ى سنی اختصاص دارد. چه خوب است غرور ملی و غیرت دینی را در خویش تقویت کنیم و میل به امروزی شدن و مدگرایی را با الهام گرفتن از آموزه های تمدّن ساز اسلام و فرهنگ غنی اسلامی- ایرانی خویش و متناسب با هویت فرهنگی خود، به فعلیت برسانیم.

مد (fashion) و مدسازی پدیده‌ای است که در دنیای امروز به نحو چشمگیری گسترش یافته است. این فراگرد اجتماعی به شکلی بی‌سابقه در لایحه‌های اجتماعی جوامع نوین ریشه دوانیده است به طوری که بسیاری آن را اجتناب‌ناپذیر و یا حتی برخی به کارکردهای مثبت آن برای زندگی اجتماعی تاکید ورزیده‌اند. در این راستا تئوری‌های متعددی در داخل و خارج کشور تدوین شده است که برای تقویت بینش و نگرش نظام‌مند جهت فهم مد و مدگرایی روشنگر خواهند بود.

13860216041 مقاله ای کامل در مورد مد و مدگرایی
گئورک زیمل جامعه‌شناس آلمانی، مد و مدسازی را فرآیندی می‌داند که بر اثر کشمکش میان طبقات متضاد بر سر دستیابی به منابع بیشتر با تکیه بر فراگرد تمایز (differentiation) حاصل می‌شود. وی برای مدهای اجتماعی کارکردهایی متنوع برمی‌شمرد. از جمله این کارویژه‌ها، گریز از مسئولیت فردی از سوی افراد و تقویت امنیت و آرامش روانی ناشی از پذیرش مدهاست. در کنار همرنگی با جمع و پنهان شدن در گستره نیروی جبری آن، فرد با خلاقیت‌هایی که در شکل‌دهی مدهای جدید به کار می‌گیرد، موجب گسترش فردیت و هویت‌بخشی به خود نیز می‌گردد.

فرامرز رفیع‌پور نیز همانند زیمل معتقد است که مدسازی ریشه در نابرابری‌های اجتماعی دارد. از آنجا که منابع اقتصادی و منزلتی محدود و پایان یافتنی هستند، بنابراین افراد همواره به دنبال به حداکثر رساندن سود و اتخاذ رفتاری مناسب برای جذب این منابع هستند. ثروتمندانی که از دارایی و منابع مالی و اجتماعی بیشتری نسبت به دیگران برخوردارند سعی دارند تا با طرح اشکال جدید لباس، خوراک، گفتمان‌های زبانی، تفریحات، اوقات فراغت و مواردی نظیر آن خود را از سایر اقشار و طبقات اجتماعی متمایز سازند. بدین ترتیب با تفکیک و تمایزی که بر اثر اتخاذ این شیوه عینی رفتار رخ می‌دهد افراد طبقه بالای اجتماعی قدرت، منزلت و حتی شرایط کسب منابع بیشتری را برای خود بازتولید می‌کنند. به عنوان مثال نوع پوشش خاصی که حکایت از قیمت بسیار گران کفش‌های چرمی دارد یا بهره‌مندی از لوازم لوکس خارجی، در معرفی فرد به عنوان شخصی مرفه و ثروتمند اثرگذار خواهد بود. از همین مجرا شرایط برای احترام بیشتر و بهره‌مندی بهتر از مناسبات و روابط میان فردی فراهم می‌گردد. افراد طبقات پایین‌تر نیز به همین نحو و با انگیزه مشابه به شناسایی اشکال و صورت‌های پذیرفته شده در منش طبقات ثروتمند روی آورده و در همگون‌سازی خود با آنها و مرفه‌نمایی می‌کوشند. این امر سبب می‌گردد که این تمایز و تفکیک از میان افراد رخت بربندد و بهره‌مندی و برخورداری از منابع محدود برای افرادی که از دیگر طبقات با مدهای مسلط طبقات مرفه همرنگی نموده‌اند را در پی داشته باشد. در این گیر و دار ثروتمندان نیز از پا ننشسته و به طرح اشکال جدیدتر سبک‌ها و صورت‌های زندگی روی آورده و سعی در تفکیک مجدد خود با اقشار فرو دست دارند. این صور جدیدتر نیز اغلب به همان ترتیب پیش گفته توسط اقشار پایین‌تر بازسازی شده و خنثی می‌گردند.

باید خاطر نشان کرد که در این فراگرد، نظام سرمایه‌داری و اقتصاد مصرفی آن نیز بی‌تاثیر نبوده و با دامن زدن بر این تمایز بر رشد و گسترش این پدیده می‌افزاید. در این فرآیند پس از شناسایی گونه‌های جدید مدهای مختلف، اجناس مشابه بدلی و تقلبی نیز وارد بازار می‌شوند و افراد طبقات پایین‌تر را برای همرنگی با طبقات بالا مهیا می‌نمایند. بدین ترتیب مبنای مدسازی در نابرابری توزیع منابع عینی مطلوب دانسته شده است که با دستکاری و دخل و تصرف بازار آزاد و سرمایه‌داری دائماً در حال شکل‌گیری و نابودی است. این چرخه دائماً در حال بازتولید است و تا زمانی که این نابرابری‌ها وجود دارد مد و کشمکش بر سر کسب منابع مطلوب و در نهایت گسترش مد نیز تداوم خواهد داشت. بنابراین مد و فرآیند تفکیک در جوامع دارنده اقتصاد سرمایه‌داری امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است.

علاوه بر موارد مذکور، برخی دیگر از منتقدان نظام سرمایه‌داری بر چگونگی شکل‌گیری، بسط و توسعه فرآیند مد و مدسازی تاکید نموده‌اند. از جمله مهم‌ترین این متفکرین، مارکوزه نظریه‌پرداز مکتب انتقادی است که در خصوص نظام سرمایه‌داری و نقش سرکوبگر آن در شناسایی و خلق نیازهای کاذب در افراد، به گسترش ادبیات نظری «مصرف در زندگی روزمره» همت گماشت.

ابزاری شدن فرهنگ و تحریف آن در نظام‌های مدرن سرمایه‌داری همان چیزی است که مارکوزه بر آن تاکید دارد. وی برخلاف اسلاف خویش که عمدتاً بر تعیین ساختارهای اقتصاد بر فضای جامعه تاکید مبالغه‌آمیزی داشته‌اند، بر نقش فرهنگ و مکانیزم‌های اثرگذاری آن در جامعه تاکید می‌ورزد. از همین رو وی در راستای فهم ضعف نظام فرهنگی جامعه در ایجاد همبستگی اجتماعی به تحقیقات و مطالعات بی‌شائبه‌ای اهتمام ورزید. به زعم مارکوزه نظام سرمایه‌داری با استفاده از شیوه‌های نادرست به دنبال ایجاد همبستگی اجتماعی و پیوند میان افراد است. از این حیث، نظام برای آنکه بقا و دوام کارکردی خویش را تضمین نماید به توده‌سازی و همانند نمودن افراد بر اساس خلق نیازهای کاذب و طفره رفتن از ارضای نیازهای راستین و حقیقی آنان دست می‌زند. نیازهای حقیقی نیازهایی هستند که ارضای آنها به رشد و شکوفایی استعدادهای فردی منجر شده و موجب تقویت و تکامل استعدادهای انسانی و مسالمت‌‌جویانه در روابط با دیگر انسان‌ها می‌گردد. نیازهای کاذب نیز شکل تحریف‌ شده این نیازها قلمداد می‌شوند. لذا نظام‌های موجود از مکانیزم‌هایی برای باز تولید چنین وضعیت‌هایی در جامعه بهره‌ می‌گیرند. بدین معنی که از رسانه‌های جمعی، تبلیغات فراگیر و توده‌ای با تکیه بر روش‌های تداعی معانی و حتی آموزش و تعلیم افراد برای تحقق اهداف خویش سود می‌جویند. بدین‌سان برای تحقق اهداف نظام افرادی شبیه به هم و همسان پرورش می‌یابند. تنوع و تکثرزدایی به طور چشمگیری رونق می‌یابد و عرصه‌های گوناگون اجتماعی به کارخانه‌های آدم‌سازی تبدیل می‌شوند. انسان‌هایی که کمتر به چرایی علت اعمال خود می‌اندیشند بلکه اغلب چگونگی انجام عمل برای دستیابی به هدف در نزد آنان اولویت دارد. استفاده از مدل‌های لباس، اجناس لوکس و حتی افکار و عقاید مختلف از جمله مواردی هستند که در این میان به نحو فزاینده‌ای بروز می‌کنند.

مارکوزه اذعان می‌کند که در گذشته زمینه‌های بیشتری برای خلق انسان‌های قوی و استوار فراهم بود؛ افرادی که برای خود تصمیم گرفته و سبک زندگی مورد علاقه خود را اتخاذ می‌کردند. آنها درون‌دارتر از انسان‌های ضعیف امروزین بوده‌اند. در مقابل، انسان‌های امروز از توان لازم برای مقابله با جبرهای اجتماعی و تحرکات بیرونی برخوردار نیستند و بسته به میزان اثرگذاری و شدت عوامل اجتماعی، سبک‌ها و شیوه‌های زندگی بعضاً ضد و نقیضی را پیش می‌گیرند. امروزه فرهنگ توده‌ای، عوام‌گونه، مصرف‌گرا، غیر خلاق و منفعل در جامعه رشد می‌یابد و بدین ترتیب فرد مبدل به ابزاری برای برآوردن اهداف نظام می‌شود.

نمونه مشخص نیازهای کاذب و راستین را می‌توان در مصرف و بهره‌گیری از اجناس و کالاهای لوکس خانگی مشاهده نمود. آنجا که افراد با وجود برخورداری از مواهب و وسایل رفع نیازهای ضروری، به تلاش بسیار بیشتری برای بدست آوردن کالاها و خدمات مشابه مبادرت می‌ورزند. بدین‌سان پس از مدتی کوتاه، قبل از مصرف کالای در دسترس، به فکر داشتن نوع بهتر آن برمی‌آیند، در حالی که در مواردی تفاوت‌های این اجناس ممکن است بسیار صوری و به لحاظ کارکردی به هم نزدیک باشد. در اینجا سعی نظام در ایجاد امنیت کاذب به چشم می‌خورد. حس عدم برخورداری از آزادی و انحصار در جبر، و انفعال در برابر عناصر فرهنگی، امنیت و احساس آرامش را از افراد می‌گیرد. اینکه نتوانیم برای خود تصمیم بگیریم و زندگی خود را با انتخاب خود تعیین کنیم موجب از بین رفتن آرامش روانی و احساس سرخوردگی است. لذا نظام سعی دارد تا با ایجاد محصولاتی مشابه در عرصه‌های گوناگون یک زمینه واحد و مشابه را پایه‌ریزی نماید به طوری که شالوده و بنیان اشیاء از یک جوهر بوده، اما در ظاهر تفاوت‌های مشخصی میان آنها وجود داشته باشد. به طور مثال این افراد هستند که با انتخاب خود از میان لباس‌های مختلف حس آزادی و توانایی انتخاب را یافته و بدین ترتیب آرامش دروغینی را در خود باز می‌یابند، در حالی که در تمام این اوقات افراد از میان گزینه‌های مشابه انتخاب می‌کنند. در واقع به لحاظ محتوایی انتخابی در کار نیست، بلکه تفاوت‌ تنها در صورت‌هاست. بدین ترتیب نظام سرمایه‌داری تاثیر شگرفی در بازتولید مد و سبک‌های زندگی جدید برای امنیت‌بخشی کاذب و مصرفی کردن جامعه دارد.

با تاکید بر آموزه‌های مندرج در تئوری‌های فوق می‌توان نتیجه گرفت تا زمانی که عقل ابزاری و اقتصاد مصرفی سرمایه‌داری بر سر کار باشد گریز از مدل‌های مختلف زودگذر و موقتی اجتناب‌ناپذیر می‌نماید. افزون بر این با فرض پذیرش ضرورت و گریز ناپذیری مد و مدگرایی در جوامع جدید آن‌گونه که جامعه امروز ایران نیز درگیر آن است گریزی برای رهایی از مدل‌های متنوع بیگانه باقی نمی‌ماند؛ مگر آنکه به دو نکته زیر توجه نماییم: نخست آنکه به شناسایی ذائقه‌های موجود در اقشار مختلف جامعه دست بزنیم و دوم از همان طریق که نظام سرمایه‌داری به خلق نیازها و یا نیاز سازی در افراد مبادرت می‌ورزد، شرایط را با اجرای برنامه‌های اجتماعی و فرهنگی مرتبط با خلق نیازهای جدید برای مصرف، آن گونه که متناسب با برنامه‌های اسلامی- ایرانی باشد مهیا سازیم.

به نظر می‌رسد که برای موفقیت این طرح و تحقق اهداف آن، نیازمند شناسایی و انجام تحقیقات جدی‌تر در عرصه فرهنگ و زندگی روزمره می‌باشیم. در غیر این صورت دست‌کم نمی‌توان به پذیرش و درونی‌سازی طرح توسط خود افراد امیدوار بود و گریزی جز ضمانت‌های اجرایی و تعقیب و گریزهای عملی با تکیه بر خشونت برای تحقق این طرح باقی نمی‌ماند.

مد (به فرانسوی Mode) اصطلاح کلی در حیطه هنر طراحی پوشاک است که تحت تاثیر اوضاع فرهنگی و اجتماعی جامعه در یک دوره زمانی مشخص انجام می‌پذیرد.

به گزارش پایگاه خبری «تازه»، برای تعریف مد (Fashion) دو تعریف دیگر نیز ارائه شده است: «شیوه رفتاری که به طور موقت توسط بخش مشخصی از اعضاء یک گروه اجتماعی اتخاذ می شود، به این دلیل که آن رفتار انتخابی را از نظر اجتماعی برای آن زمان و موقعیت مناسب تشخیص می دهند.» و «مد نوع لباسی است که اخیراً پذیرفته شده است». اما واژه مد در لغت به معناى سلیقه، اسلوب، روش و شیوه به کار مى‏رود و در اصطلاح، عبارت است از روش و طریقه‌ی موقت که طبق ذوق و سلیقه اهل زمان طرز زندگی، لباس پوشیدن را تنظیم می‌کند. مدگرایى نیز آن است که فرد، سبک لباس پوشیدن و طرز زندگى و رفتار خود را طبق آخرین الگوها تنظیم کند و به محض آنکه الگوى جدیدى در جامعه رواج یافت، از آن پیروى نماید. بنابراین، مى‏توان گفت: مدگرایی به تغییر سلیقه ناگهانى و مکرر همه یا بعضى از افراد یک جامعه اطلاق مى‏شود و منجر به گرایش به انجام رفتارى خاص یا مصرف کالاى به خصوصى یا در پیش گرفتن سبکى خاص در زندگى مى‏شود.

142092 105 مقاله ای کامل در مورد مد و مدگرایی
جامعه شناختی و روانشناختی مد و مدگرایی:
برخی از جامعه شناسان ریشه مد و مدسازی و مدگرایی را در نابرابری‌های اجتماعی می دانند. اسپنسر معتقد است مد بر عکس تشریفات موجب رقابت بین اشخاص طبقات بالاتر می‌شود و در واقع نوعی تقلید ناشی از رقابت است نه تقلید ناشی از پسند وستایش. هومنز نیز دیر این زمینه می گوید؛ از میان اعمالی که شخص انجام می‌دهد، عملی که بیشتر به پاداش منجر شود احتمال تکرارش افزایش می‌یابد، لذا می‌توان گفت که اگر چه شخص ممکن است در پی مدگرایی با گروه خود درگیر شود، ولی در میان همسالان خود مورد تشویق و تأیید قرار می‌گیرد و نیز در ارتباط با جنس مخالف به موفقیت رسیده و ارزش و منزلت خود را بالاتر می‌برد و چون این موفقیت‌ها در راستای مدگرایی صورت گرفته‌اند در نتیجه این عمل (مدگرایی) بیشتر تکرار می‌شود.

همچنین از لحاظ روانشناختی نیز برای مدگرایی عوامل متعددی ذکر شده است. به بیان دیگر علاوه بر زیر ساخت های تاریخی و اجتماعی، مدگرایی در بین جوانان از یک سری اصول و سازه های روان شناختی نیز تبعیت می کند و با انگیزه ها و نیازهای چندی در ارتباط است.

۱٫ تنوع طلبی و نوگرایی: استقلال طلبی، تنوّع دوستی، هیجان خواهی، نقد گذشته و نوگرایی از جمله ویژگی های دوران جوانی است که به شدّت، تمایل به امروزی شدن و نوگرایی به درجات مختلف در هر نوجوان وجود دارد و گواه نیاز وی به شکستن قالب های موجود، فاصله گرفتن از هنجارهای پیشین و رسیدن به هویتی متمایز از کسانی که پیش از او بوده اند و همچنین گرایش به فاصله گرفتن از والدین است. این نیاز، زمانی که نمود بیرونی به خود می گیرد و در رفتار جوان منعکس می شود، به صورت مدگرایی ظاهر می گردد.

۲٫ مدگرایی و همانند سازی: همانند سازی در مکتب روان تحلیلگری به فرایندی ناهشیار اطلاق می شود که فرد، طی آن، ویژگی ها (نگرش ها و الگوهای رفتاری) فرد دیگری را برای خود سرمشق قرار می دهد و با تقلید از نگرش ها و ویژگی رفتاری وی احساس می کند که مقداری از قدرت و کفایت او را نیز به دست آورده است. منبع اصلی همانند سازی در دوران کودکی والدین هستند؛ زیرا کودک، اولین و بیشترین برخورد را در زندگی با والدین خود دارد؛ اما در دوران نوجوانی که فرد از والدینش فاصله می گیرد، الگوهایی را که خود را با آنها شبیه کرده است، از دست الگوهای دیگر، یعنی از طریق همانند سازی های جدید با دیگری، پر شود. به اعتقاد روانشناسان، همین خلأ و احساس ناامنی ناشی از آن باعث می شود که نوجوان در مسیر خود به راه حل هایی متوسّل شود که این راه حل ها از طریق همانند سازی با شخصیت هایی است که الگوی نوجوان قرار می گیرند. این شخصیت ها می توانند شخصیت های معروف گذشته، هنر پیشه های سینما، نوازندگان و آوازخوانان، و یا گروه های مختلفی مانند «هیپی»ها باشند و فرد، خود را از نظر ظاهری شبیه آنها ساخته، در شیوه‏ى لباس پوشیدن و طرز رفتار با آنان همانندسازی کند. به محض این که یک هنرمند یا ورزشکار لباسی را بپوشد و در صحنه ای ظاهر شود، جوانان با وی همانند سازی نموده، سعی می کنند به عنوان مد، آن را در جامعه طرح کنند.

۳٫ رقابت و چشم و همچشمی با دیگران: انگیزه‏ى رقابت و چشم و همچشمی با دیگران، از دیگر عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان محسوب می شود. این انگیزه، در همه‏ى افراد وجود دارد و به گونه های مختلف بروز می کند. رقابت اگر در زمینه های مثبت جهت داده شود، باعث پیشرفت و رشد و تکامل معنوی فردی می شود؛ اما اگر جهتگیری آن به سوی امور مادّی و مدپرستی باشد و فرد، سعی کند از لحاظ ظاهری (و مثلاً در سبک و شیوه‏ى لباس پوشیدن) از دیگران عقب نماند، سرانجام خوبی نخواهد داشت.

۴٫ مدگرایی و التزام ناشی از دوستی: یکی از عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان، ترس و نگرانی از مجازات های خصوصاً غیر رسمی از سوی دوستان است. لذا تحقیر و تمسخر، پوزخند زدن و متلک گفتن اطرافیان و ترس از آن، باعث می شود که جوانان و نوجوانان از مدهای رایج پیروی کنند.

۵٫ مدگرایی و جلب توجه دیگران: افرادی هستند که با تعویض و تغییر هر روزه‏ى لباس و آرایش خود و خریدن لباس های گران قیمت و مد روز، درصدد جلب توجه دیگران برمی آیند. استفاده از لباس های چسبناک و برّاق و رنگارنگ، جوراب هایی شبیه تو ماهیگری، کفش هایی با پاشنه های خیلی بلند، آرایش تندی با رنگ های غیر طبیعی و .. (که بیش از همه در بین جوانان و بخصوص دختران رایج است)، باعث جلب توجه دیگران شده، نگاه هایی را به خود معطوف می دارد.

۶٫ مدگرایی و تشخیص طلبی: برتری جویی و تشخّص طلبی از دیگر عوامل پیدایش مد در بین جوانان است. افرادی که خود را برتر از دیگران و مربوط به قشر مرفّه جامعه می دانند، سعی می کنند این برتری را در گویش، لباس پوشیدن، محیط آرایی و سبک آرایش و زیور آلات خود نشان دهند و لذا مدهای جدید را مطرح می کنند. تورشتاین وبلن مد را وسیله ای برای این که افراد، نشان دهند ثروتمند و با شخصیت و یا دارای اندیشه ای خاص هستند، می داند؛ لذا به محض این که مدی در جامعه گسترده شد، اشراف زادگان و ثروتمندان به سراغ این مد جدید می روند؛ زیرا مد قدیمی دیگر آنها را از طبقات دیگر جامعه متمایز نمی کند.

142093 665 مقاله ای کامل در مورد مد و مدگرایی
مد و مدرنیسم:
مد و مدگرایی را می توان از جهتی مولود مدرنیسم دانست؛ زیرا مدرنیسم، نگاه نو به عالم و آدم است؛ نگاه و شناختی که برخاسته از زیستن در «اکنون» و گسستن از «گذشته» است و صریحاً با مفهوم سنّت (tradition) در تقابل می افتد. «مدرنیته» که شکل عینیت یافته‏ى فرهنگ مدرن است همراه و همزاد با گذر از گذشته به حال، نوآوری، تجدّد و سلیقه و مد است. از این رو مدرنیته همواره خود را در ستیز و چالش با کهنگی، رکود، قدمت و سنّت و پیروی از هنجارهای پایدار قرار می دهد و کشش و تمایل آن به سوی تجدّد و نوآوری در فرهنگ و ارزش های اجتماعی است. بنابراین، مدگرایی و نوآوری در تفکر و رفتار (به معنای رایج آن) به عنوان نماد و اندیشه‏ى مدرنیسم قلمداد می شود و از آن جا که جوامع غربی موطن و مظهر مدرنیته و مدرنیسم بوده اند، فرایند مدرنیزاسیون (مدرن سازی) و اشاعه‏ى طرح ها و مدهای نو، در واقع با غربی سازی و غرب گرایی کاملاً هم افق و بلکه معادل خواهد بود، و این، خود می تواند از زاویه‏ى دیگر، رابطه‏ى مدگرایی و غرب گرایی را نشان دهد.

تاریخچه مدگرایی در ایران:
با نگاهی به حیات اجتماعی بشر، روشن می‌شود که پدیده مد همیشه در تاریخ بشر بوده است و منحصر به دوره معاصر نیست، با نگاهى به تاریخ ایران، در عصر سلطنت فتحعلى شاه و ناصرالدین شاه که پاى ایرانیان به فرنگ باز شد، تا عصر رضا شاه، فصل متفاوتى در مدگرایى ایرانیان گشوده شد. از آن زمان که رضا شاه، نحوه و شکل لباس پوشیدن مردم ایران را تغییر داد، تاکنون، مُدهاى مختلف در ایران رایج گردیده است.

در مورد نحوه ورود مد به ایران باید گفت که این مسئله به سال ۱۳۲۱ برمی‌گردد؛ زمانی که فردی به نام زینت جهانشاه همراه همسرش از سوئیس به ایران برگشت، درست یک سال بعد بود که این خانم خیاط‌خانه ای را در خیابان امیریه راه اندازی کرد و با همراهی پنج کارگر، هر آنچه در سفرها و اقامتش در فرنگ آموخته بود، به خانم‌های اشرافی عرضه کرد. جهانشاه برای این که مشتریان علاوه بر آشنایی با طرز کار او، برای نخستین بار مجموعه لباس و مد را بشناسند، خیاط خانه خود را با یک نمایش مد لباس افتتاح کرد. او در خیاط‌خانه خود در تهران، طرح‌های خود را که مجموعه‌ای از ایده‌هایش بود در معرض فروش خریداران گذارد. همچنین از آنجا که فضای خیاط خانه کاملا زنانه بود، مانکن‌های زن از میان دوستان و آشنایان برای نمایش لباس‌ها برگزیده شدند و به نوعی تبدیل به نخسین برند غیررسمی ایران در تولید پوشش منحصر به فرد شد.

142094 629 مقاله ای کامل در مورد مد و مدگرایی
کارکردهای مد:
پیروی از مد و زیبایی‏ خواهی و تنوع ‏پسندی، ریشه در نهاد انسان دارد که نیازهایی چون تنوع، زیباخواهی و کمال‏ جویی فطری منشا اصلی آن محسوب می‏شود. اما صورت‏های افراطی رایج این گرایش (مدپرستی) در نتیجة جهل و ناآگاهی و ضعف ارزش‏های معنوی و تبلیغات وسیع کمپانی های تجاری و خودباختگی و تقلید کورکورانه از دیگران و یا آلوده شدن به رذایلی چون خودنمایی، فخرفروشی، احساس حقارت و خود کم‏بینی و… پیش می‏آید. در همین زمینه برخی از روانشناسان اجتماعی معتقدند که؛ ایجاد نشاط و شادابی، بیرون آمدن از کسالت و یکنواختی و ارضای هیجان‌ها، از پیامدهای مثبت مد است و پیامدهای منفی مدگرایی نیز، متکی شدن شدید فرد به دیگران حتی در تعیین افکار و اعمال، تاثیرپذیری از گروه های مختلف و خدشه‌دار شدن هویت فردی خواهد بود. مد به دلیل اینکه نوعی نوآوری محسوب می شود پیامدهای مثبتی به دنبال دارد، اما زمانی که مد با هنجارهای رایج در جامعه و فرهنگ آن در تضاد باشد، تنش به دنبال خواهد داشت و تنش در نهایت به فروپاشی هنجارهای مسلط یا جایگزینی ارزش‌ها و هنجارهای جدید می‌انجامد.

منابع:

تابناک
۱٫ برای مطالعه‏ى بیشتر ر.ک به: روانشناسی رشد، وندر زندن، ترجمه: حمزه گنجی، انتشارات بعثت، ۱۳۷۶، بخش سوم.
۲٫ در آمدی بر تئوری ها و مدل های تغییرات اجتماعی، احمد رضا غروی زاد، تهران: جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۳، ص ۱۹۶٫
۳٫ لغت نامه، علی اکبر دهخدا، ج ۱۲، ص ۱۸۱۱۵٫
۴٫ برای مطالعه بیشتر ر. ک به: درآمد بر مکاتب و اندیشه های معاصر فرهنگ واژه ها، عبدالرسول بیات و همکاران، مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینی، ۱۳۸۱٫
۵٫ زمینه‏ى روانشناسی، ریتا اتکینسون، ترجمه: محمد تقی براهنی و همکاران، ج ۱، تهران: رشد، ۱۳۷۵، ص ۱۵۸٫
۶٫ برای مطالعه بیشتر، ر.ک به: آناتومی جامعه، فرامرز رفیع پور، تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۸، بخش ۷ و ۸٫
Veblenu, Thorstein (1911). the theory of the leisure class. new york. p 73.7
8. انتشار سه نشریه‏ى ویژه مد در ایران (که هم زمان به مباحث نظری و نمونه های ایرانی مد می پردازند)، شاید بتواند گام نخست در این زمینه باشد: ماهنامه‏ى طرح و مد (ویژه‏ى لباس، محیط و تزیینات)، ماهنامه‏ى لوتوس (ویژه‏ى مدهای ایرانی لباس) و ماهنامه‏ى آرایه(ویژه‏ى محیط آرایی و تزیینات داخلی). (حدیث زندگی)
۱- simmel, g.(1971),geirg simmelon individuality and social forms, ed.d.leving (chicago: university press).
2- کرایب، یان، نظریه اجتماعی کلاسیک، ترجمه شهناز مسمی پرست، نشر آگه، تهران: ۱۳۸۲، صص۲۸۷-۲۸۹
۳- رفیع‌پور، فرامرز، کند و کاوها و پنداشته‌ها، سهامی انتشارات، تهران، چاپ یازدهم، ۱۳۸۰، صص۱۷۵-۱۷۸
۴- مارکوزه، هربرت، انسان تک‌ساحتی، ترجمه محسن مویدی، انتشارات امیرکبیر، تهران، چاپ چهارم، ۱۳۷۸، صص۲۴۸-۲۷۷
۵- کرایب، یان، نظریه اجتماعی مدرن، از پارسونز تا هابرماس، ترجمه عباس مخبر، نشر آگاه، تهران، ۱۳۸۳، صص ۲۷

نظر دهید »

مقاله ای درمورد ازدواج وموانع ان

ارسال شده در 9 خرداد 1397 توسط فانوس در بدون موضوع

مقاله ای در مورد ازدواج و موانع آن
هدف از انتخاب اين موضوع و طرح آن به علت مطرح نمودن مشكلاتي كه از طرف دوستان و آشنايان مي‌شنيدم كه ازدواج براي جوانان مشكل شده است يا اينكه آمادگي ازدواج ندارم در صورتي كه اين امر نياز همه آنها بوده اما چه مي‌خواستم بدانم، علت چيست؟ با اينكه همه آنها تمايل به اين امر را دارند. چرا آن را سركوب مي‌كنند، هم دختران و هم پسران از طرف هر دو قشر اين امر كنار زده مي‌شود و به تاخير مي‌افتد و موجب ازدواج‌ها در سنين بالا مي‌شود و سنين بالا موجب افزايش توقعات همين طور تاخير. اين تاخير تا كجا ادامه خواهد يافت؟
پس از بررسي و تحقيق مهمترين عاملي كه باعث بالا رفتن سن ازدواج مي‌‌شود موانع اقتصادي است كه در متن اصلي تحقيق به بررسي و طبقه بندي و اهداف ازدواج و ارائه راهكارها خواهيم پرداخت تا شايد تاثير گذار باشد.

بيان مسئله:
زمان با رشد فيزيكى جسم, نيرومندتر مى شود و سرانجام به صورت ميل و غريزه جنسى, ظهور و بروز پيدا مى كند. به همراه بلوغ جنسى, ساير غرايز خفته نيز در وجود جوان بيدار مى شود. بلوغ, عواطف و احساسات جوان را شكوفا مى كند, او را با دنياى جديدى آشنا مى سازد و جوان در خود احساس تازه اى را مى بيند.
غريزه جنسى, يك خواسته طبيعى است كه بايد به درستى و به طور صحيح به آن پاسخ داده شود, زيرا در غير اين صورت, اثرات نامطلوبى را در پى خواهد داشت. همان طور كه نمى توان اين خواسته طبيعى و خدادادى را ناديده انگاشت و يا آن را سركوب كرد, چرا كه باعث بروز بحران هاى روحى و اخلاقى در فرد مى شود, همان گونه نيز نمى توان آن را بى قيد و شرط و آزاد گذاشت, زيرا آدمى را به منجلاب فساد اخلاقى مى كشاند و از راه صحيح زندگى خارج مى كند.منطقى نيست كه بگوييم اين ميل, تنها براى لذت جويى و هوس رانى است, چرا كه غرض خداوند از ايجاد اين كشش و جاذبه جنسى, علاوه بر لذت جويى زن و مرد از يك ديگر, توليد و بقاى نسل, ايجاد مهر و محبت و آرامش و سكون روح و روان هريك از آنان است كه با ازدواج ميسر است.

حال باتوجه به سئوالات زيربه روشن شدن مسئله كمك مي نماييم.
1-آياازدواج راهي براي گريزازمشكلات جواني وتكامل شدن است؟
2-آيااگرازدواج بافكروانديشه همراه باشد،دوام زندگي مشترك تامين خواهدكرد؟
3-آيااگردرانتخاب همسرمعيارهاي اجتماعي طرفين رعايت شود،نتيجه قابل قبول بدنبال خواهدداشت؟

اهميت موضوع:
سلامت جامعه در سلامت خانواده،كه كوچكترين جزهمان جامعه است بايدجستجونمود.اگرجامعه اي ازآسيب هاي اجتماعي رنج مي برد،هنوزنتوانسته سلامت خانواده راتامين نمايد.
تامين سلامت خانواده،بستگي به معيارهاي درست درانتخاب وتشكيل اوليه هسته آن يعني معيارهاي صحيح انتخاب همسرميباشد. به همين دليل برايانتخاب همسراين قدرسفارش شده است.

فرضيات تحقيق:
1-ازدواج سلامت جسم وروان جوانان راتضمين مي كند.
2-سلامت جامعه متكي به داشتن خانواده سالم است.
3-ازدواج راهي براي گريزازمشكلات روحي وجسمي وتكامل شخصيت است.
4-دوام زندگي مشترك بستگي به انتخاب صحيح همسردارد.

اهداف تحقيق
الف: هدف كلي
بررسی تاثيرازدواج درست برسلامت ودوام ونقش آن بر زندگي مشترك زوجين
ب: اهداف جزئي
1-بررسي ميزان تاثيرازدواج برسلامت جامعه
2-بررسي تاثير ازدواج بررفع مشكلات جسمي وروحي جوانان
3-بررسي نقش انتخاب صحيح همسردردوام زندگي مشترك
4-تاثيرازدواج برآرامش روحي جوانان

فصل دوم
ادبيات تحقيق:
مفهوم ازدواج
ازدواج اساس و بنيان وجود موجود است و ادامه سلسله نسل انسان، امر مقدسي است كه مورد تاكيد و توجه اسلام و بزرگان مكتب و پيشينيان سرزمين مان بوده و هست. در دين مبين اسلام تا آن جا توصيه شده كه ازدواج را عامل حفظ نيمي از ايمان مي‌داند و معتقد است فردي كه ازدواج مي‌كند بايد براي تحصيل نيم ديگر ايمانش بكوشد. رسم ديرين ازدواج از ديرباز در سرزمين كهن ايران وجود داشته و در ميان قبايل و طوايف گوناگون، اشكال مختلفي به خود گرفته است و تغيير و دگرگوني آداب و رسوم ازدواج در طول زمان و ميان افراد و جوامع مختلف به صورت عرف‌هاي اين مرز و بوم درآمده است كه بايد با ديد احترام و منطقي و جامع به آنها نگريست و از آن ها درس گرفت. اين عرف‌ها وقتي كه با رهنمودهاي الهام بخش دين اسلام، عجين شد صورتي معنوي به خود گرفت و زينتش بسي فزوني يافت و تقدس بيش تري پيدا كرد. اما امروزه اين رسم ديرپا و مقدس، با تحول اوضاع جهان، از جمله ماشيني شدن زندگي انسان‌ها و صنعتي شدن كشورها، از جمله كشور ما، دستخوش دگرگوني‌هايي شده است. عواملي كه بررسي و شناخت همه آن‌ها به پژوهشي عميق نياز دارد، باعث شده است كه اين پديده براي جوانان كه سخن گفتن از ازدواج، بالطبع حضور آنان را مي‌طلبد به صورت امري كه دست يافتن به آن چندان آسان نيست، در آيد. رسم و رسوم ساده و بي پيرايه روزگاران پيشين و انجام مراسم به دور از هر گونه ظاهرسازي و تجملات و فخر فروشي و در عين حال توام با عشق و محبت، به مراسمي پر خرج و صحنه نمايش قدرت و توان مادي خانواده‌ها در آمده است.
اين امر هشدارها و نگراني‌هاي برخي از صاحب نظران عرصه دين و فرهنگ را نيز سبب شده است كه مبادا اين جريانيان خداي نكرده به خروج آيين و سيره اسلام و پيشوايان ديني بينجامد. از طرف ديگر مشكلات عديده اجتماعي را براي جامعه، به وجود آورده است.
بي شك يكي از دل مشغولي‌هاي مهم جوانان جامعه ما و خانواده‌هاي آن‌ها ازدواج و تشكيل زندگي مستقل است كه براي رسيدن به آن با مشكلات و موانعي روبه رويند كه هم صحبت شدن با آن‌ها و گوش فرا دادن به حديث دلشان تنها كاري است كه از دست ما بر مي‌آيد.
وقتي تاريخ گذشته جامعه‌مان را مطالعه مي‌كنيم يا در فيلم‌ها و سريال‌ها و يا به روشي ديگر مشاهده مي‌كنيم در مي‌يابيم كه در گذشته‌اي نه چندان دور ازدواج روند طبيعي و عادي خود را داشت و تنها شرط اصلي ازدواج رسيدن زوجين به سن بلوغ بود و در اين زمان ازدواج با كمال صفا و صميميت و سادگي انجام مي‌گرفت. اتفاقا چون زندگي زوج جوان با محبت و صفا و حيا از اطرافيان و احترام به بزرگان شروع مي‌شد و از يك سري آلايش‌ها و ظاهرسازي‌هاي امروزي مبرا بود. با ثبات و مستحكم‌تر بود.
اما امروزه بالا رفتن توقعات خانواده‌ها و جوانان، محدوديت امكانات رفاهي و مادي و ساير مشكلات اقتصادي و اجتماعي سبب شده است سن ازدواج بالا برود. به نظر مي‌رسد كه تفاوت‌هاي اصلي ازدواج‌هاي قديم و جديد در اين است كه الان همگان انتظار دارند كه جوانان بايد زندگاني خود را با وجود تمام امكانات شروع كنند. در حالي كه در گذشته چنين انتظاري كه تا حدود زيادي غير ممكن نيز هست، وجود نداشت.
جوانان تمايل دارند امكانات زندگي را خودشان داشته باشند و از اين لحاظ نيازمند ديگران از جمله خانواده‌هاي خود نباشند چرا كه در حال حاضر در جامعه ما ديگر كم‌تر جواني است كه بعد از ازدواج در كنار خانواده خود زندگي كند، بلكه براي يافتن شغل و غيره مجبور است خانواده خود را ترك كند در حالي كه در گذشته، پسر خانواده وقتي كه ازدواج مي‌كرد در كنار پدر و مادر و ديگر اعضاي خانواده باقي مي‌ماند و به كار قبلي خود و خانواده‌اش ادامه مي‌داد. بنابراين نيازي بر اين كه همه امكانات و اسباب زندگي را به تنهايي داشته باشد، احساس نمي‌شد.
اكثر جوانان جامعه مان براي ازدواج با مشكلات اقتصادي و اجتماعي زيادي مواجهند كه ازدحام جمعيت، كمبود امكانات و منابع، مسكن و غيره از دلايل اين مشكلات است كه اين موانع بايد با گذشت زمان و از طريق برنامه‌ريزي‌هاي ميان مدتو بلند مدت برطرف شود. ولي سري ديگر از مشكلات، مشكلاتي‌اند كه متاسفانه پندارهاي غلط و اغراق آميز، عادات و رسوم عادي از واقعيت موجود در جامعه، آن‌ها را به جوانان و خانواده‌هاي آن‌ها تحميل كرده است و نمونه‌هاي آن در جامعه ما كم نيست. مثلا اعتقاد داشتن به اين كه جواني كه به خواستگاري مي‌آيد بايد شغل مناسب و پر درآمد، ماشين، مسكن، تحصيلات بالا داشته باشد و پول زيادي نيز در مراسم عروسي خرج شود. اين‌ها مشكلاتي است كه مي‌توان با همت و اراده جمعي و واقع‌نگري از ميان برداشت و نويد زندگي با دغدغه فكري كم‌تر و انتظارات واقع بينانه‌تر همراه با محبت و صفاي بيش‌تر را به جوانان داد.
در اين زمينه رسانه‌هاي ارتباط جمعي و ريش‌ سفيدان و افراد متشخص اجتماعي مي‌توانند نقش به سزائي را ايفا كنند و همواره خانواده‌ها را به ساده زيستي و عدم تجملات و تشريفات و الگو گرفتن از زندگي بزرگان دين اسلام دعوت كنند تا خانواده‌ها بر اين باور برسند كه خوشبختي در زندگي به خرج كردن پول زياد، يا ميريه و شيربهاي بسيار بالا و مهماني‌هاي پر هزينه و … نيست و بايد پذيرفت كه بالا بودن ميزان مهريه زنان، تداوم و خوشبختي زندگي را به همراه ندارد.
تعريف ازدواج
ازدواج قراردادي است رسمي براي پذيرش يك تعهد متقابل به منظور تشكيل زندگي خانوادگي، تا طرفين ازدواج در سايه آن، در خط مسير معين و شناخته شده‌اي از زندگي قرار گيرند. اين قرارداد با رضايت و خواسته زن و شوهر و بر مبناي آزادي كامل دو طرف منعقد مي‌گردد و در پرتو آن روابطي بس نزديك بين آن دو پديد مي‌آيد. اين قرارداد ارتباط و پيوند دو طرفه به وسيله الفاظ و عباراتي معين انجام مي‌گيرد كه آن را (عقد) يا (پيمان ازدواج) مي‌ناميم. (اكبري، 1379، 15)
ضرورت ازدواج
به طور كلي ضرورت‌هاي ازدواج عبارت است از: الف ـ ضرورت فردي. ب ـ ضرورت اجتماعي. ج ـ ضرورت مذهبي
الف ـ ضرورت‌هاي فردي:
1 ـ پاسخ مثبت به فطرت: انسان به حكم فطرت، داراي غريزه جنسي است و طبيعت و فطرتش ايجاب مي‌كند كه ازدواج كند.
2 ـ عامل بروز استعدادها: استعدادها براي بروز و تكامل خود نيازمند محيطي امن و آرامند. ازدواج براي جوان آرامش و آسايش ايجاد مي‌كند. استعدادهاي او را به حركت در مي‌آورد و به او امكان مي‌دهد كه از آن به نيكي بهره‌وري كند.
3 ـ عامل امنيت و آسايش: اصولا ((بلوغ)) يعني شكوفايي غريزه، چه براي پسر و چه براي دختر كه همراه بحران است. ازدواج اين بحران را تسكين مي‌دهد، براي جوان محيط امن و آرام ايجاد مي‌نمايد و در سايه وجود عواطف خانوادگي، روح سركش او مهار مي‌شود.
4 ـ عامل نجات از تنهايي: به عقيده دانشمندان و فلاسفه، انسان موجودي مدني الطبع و بالفطره اجتماعي است. از اين رو محتاج پناه و ياور و ياري دلدار است. ازدواج اين فايده را دارد كه آدمي را از تنهايي و اعتزال نجات دهد و همدلي را در كنار او در بستر او و در آغوش او قرار دهد تا وجودش را عين وجود خود بداند و در غم و شادي و دردش شريك باشد.
ب ـ ضرورت اجتماعي
ازدواج هر چه از يك نظر، مساله‌اي شخصي و خصوصي است، ولي از نگاهي ديگر داراي جنبه اجتماعي مي‌باشد. بر اين اساس، ازدواج از اركان مدنيت راهي مطمئن براي تامين آسايش جامعه و رفاه بشريت است. سود و زيان ازدواج تنها متوجه زوجين نيست بلكه افراد اجتماع نيز به گونه‌اي از آن برخوردار مي‌شوند.
بي ترديد، ازدواج رابطه‌اي است كه زوجين را تا حد زيادي از بي بند و باري و روابط نامشروع و انحرافات اخلاقي و جنسي نگاه مي‌دارد اين سنت مقدس واجب مصونيت انسان از گناهان و معاصي مي‌شود لذا در بعضي از روايات ازدواج وسيله حفظ نيمي از دين و در برخي از روايات، دو سوم دين بيان شده است.
ج ـ ضرورت مذهبي
ضرورت مذهبي ازدواج از دو جنبه قابل بررسي است: الف ـ قرآن. ب ـ سخن معصومين.
الف ـ قرآن: ازدواج يكي از مهمترين و مقدس‌ترين سنت‌هاي اجتماعي است كه در اسلام بسيار مورد توجه قرار گرفته است. قرآن كريم مي‌فرمايد: از نشانه‌ها و آيات خداوندي است كه براي شما از خودتان جفتي بيافريد تا در كنار او آرامش يافته و با هم انس بگيريد و ميان شماست و مهرباني برقرار نموده است در اين نشانه‌هايي است براي گروهي كه متفكرند. (روم)
ب ـ ازدواج در سخنان معصومين: تشكيل خانواده در اسلام بسيار محبوب است، تا آن جا كه هيچ سازمان و بنايي نزد خدا محبوب تر از آن نيست. لذا، پيامبر گرامي اسلام (ص) مي‌فرمود:
نزد خداوند هيچ بنايي محبوب‌تر از خانه‌اي نيست كه از طريق ازدواج آباد گردد. زيرا منافع و بركات فراواني دارد. در اينجا به چند نمونه از آنها اشاره مي‌شود.
1 ـ عامل حفظ پاكدامني و كسب اخلاق نيك: ازدواج از نظر اسلام وسيله‌اي براي پاكدامني است. رسول خدا (ص) به زيد بن حارثه فرمودند: ازدواج كن تا پاكدامن باشي.
2 ـ عامل تكميل دين: ازدواج غير از ايجاد نظم در زندگي، وسيله‌اي براي حفظ و تكميل دين است و بسياري از گناهان از وجود آدمي ريشه كن مي‌شود و راه براي سعادتمندي او از هر سو فراهم مي‌گردد. لذا رسول اكرم (ص) فرمودند:
هر كس ازدواج كند نيمي از دينش را باز يافته است.
در جاي ديگر فرمودند: هر كس در ابتداي جواني ازدواج كند شيطان فرياد مي‌كند: اي واي دو سوم دين خود را از شر من حفظ كرد.
3 ـ موجب ازدياد نسل: پيامبر (ص) فرمودند:
ازدواج كنيد زيرا من به زيادتي شما نسبت به امت‌هاي ديگر در قيامت مباهات مي‌كنم.
4 ـ موجب ازدياد مسلمانان: پيامبر (ص) فرمودند:
چه مانعي دارد كه مومن زني بگيرد تا خداوند فرزندي نصيبش كند كه با كلمه لا اله الا الله زمين را گرانبار كند؟ و تعداد موحدين و يگانه پرستان بيشتر شود.
5 ـ موجب ازدياد روزي: پيامبر (ص) فرمودند:
روزي را به وسيله زن گرفتن زياد كنيد.
پيامبر (ص) فرمود: هر كس ازدواج را از ترس فقر و تنگدستي ترك كند به خدا سوء ظن برده است زيرا خداوند مي‌فرمايد: اگر آنها (زن و شوهر) فقير باشند خداوند آنها را از كرم خود بي‌نياز مي‌كند.
6 ـ نشانه پيروي از سنت پيامبر اكرم (ص): حضرت علي (ع) فرمودند: ازدواج كنيد، ازدواج سنت پيامبر (ص) لسا آن جناب مي‌فرمودند: هر كه مي‌خواهد از سنت من پيروي كند، بداند كه ازدواج سنت من است.
7 ـ موجب جلب رضايت الهي: پيامبر (ص) فرمودند:
هيچ چيز نزد خداوند محبوب‌تر از اين نيست كه خانه‌اي در اسلام به وسيله ازدواج آباد گردد.
8 ـ موجب كسب طهارت معنوي: پيامبر (ص) فرمودند:
هر كس مي‌خواهد خدا را پاك و پاكيزه ملاقات كند بايد متاهل باشد.
9 ـ ارزش‌دهي به عبادات:
ده ركعت نماز متاهل بهتر از هفتاد نمازي است كه مجرد مي‌خواند.
(اكبري، 1376، 16)
ازدواج يك پيمان مقدس است كه در ميان تمام اقوام و ملل در تمام زمان‌ها و مكان‌ها وجود داشته است. ازدواج يك نياز و خواسته طبيعي زن و مرد است و همه مكاتب سالم در جوامع بشري به ويژه مكاتب آسماني و خاصه دين مبين اسلام بر آن صحه نهاده و پيروان خود را به ازدواج دعوت و ترغيب كرده است.
پيامبر گرامي اسلام (ص) مي‌فرمايد هيچ بنايي در اسلام بنيانگذاري نشده است كه نزد خداوند محبوب‌تر از ازدواج باشد بنابراين فوايد بسياري بر ازدواج مترتب است، زيرا ازدواج از فطرت آفرينش ويژه انسان‌ها مايه مي‌گيرد. و از شروريات زندگي هر انساني به شمار مي‌آيد. (تاليف استادان طرح آموزش خانواده، 1377، 128)
اهداف ازدواج
ازدواج از ضروريات زندگي انسان به شمار مي‌آيد و هدفها و نيازهاي بي شماري را تامين مي‌كندو از جمله مهم‌ترين هدف‌هاي ازدواج مي‌توان نيل به آرامش و سكون، تامين نيازهاي جنسي، بقاي نسل، تكميل و تكامل، سلامت و امنيت اجتماعي و سرانجام تامين نيازهاي رواني ـ اجتماعي فرد را نام برد.
1 ـ نيل به آرامش و سكون
مهم‌ترين نيازي كه بر اثر ازدواج تامين مي‌شود نياز به آرامش و امنيت و آسودگي است. قرار دادن زوج (همسر) براي هر فرد موجب آرامش و امنيت خاطر است و ايجاد محبت و الفت بين زن و مرد در زندگي خانوادگي نيز از نشانه‌هاي حكمت و رحمت پروردگار است و علي الاصول محيط خانه وسيلهآرامش روحي زن و مرد قرار داده شده است.
2 ـ تكميل و تكامل
هيچ انساني به تنهايي كامل نيست، به همين جهت پيوسته در جهت جبران نقص و كمبود خويش تلاش مي‌كند. هنگامي كه فرد در كانون زندگي مشترك قرار مي‌گيرد، در سايه انس و الفت و روابط نزديك بيشتر احساس مسئوليت مي‌كند، استقلال مي‌يابد. زندگي خويش را هدف‌دار مي‌كند و در برخورد با مشكلات و مسائل زندگي از تعاون و كمك‌هاي همديگر بهره مي‌گيرند.
3 ـ تامين نيازهاي رواني ـ اجتماعي
ازدواج از نظر طبيعي براي انسان نوعي كمال محسوب مي‌شود و انسان بر اساس قانون آفرينش و حكم فطرت براي تامين نيازهاي مختلف رواني ـ اجتماعي خود و نيز براي بقاي نسل، آرامش جسم و روان و حل مشكلات گوناگون زندگي به ازدواج نيازمند است.
4 ـ تامين نيازهاي جنسي
يكي از نيرومندترين غرايز انسان غريزه جنسي است كه بر اثر ازدواج تامين اين نياز در مسير طبيعي و سالم قرار مي‌گيرد و زن و مرد را از انحراف و گناه مصون مي‌دارد بنابراين تنها وسيله طبيعي و مشروع ارضاي اين غريزه ازدواج و تشكيل خانواده است.
(از استادان طرح جامع آموزش خانواده، 1377، 129)
نظريه‌هايي در مورد ازدواج
الف) جامعه شناسان بعد از تحقيقات دامنه‌داري در علل پيدايش خانواده به اين نتيجه رسيده‌اند كه عوامل متعددي در اين پديده اصلي (ازدواج) ـ اجتماعي دخالت دارد ((برخي از جامعه شناسان از جمله برينو معتقد هستند كه عوامل اقتصادي مهم‌ترين نقش را در پيدايش و ادامه خانواده بازي كرده است و دسته‌اي ديگر عوامل جنسي و روان شناسي را در اين امر دخيل مي‌دانند. يك نظريه جالب درباره علل زناشويي از طرف جامعه شناسان آلماني به نام ((مولرلير)) در كتاب ((تحول ازدواج)) اظهار شده است. سه عامل افراد را به طرف ازدواج كشانيده است كه عبارت است از نياز اقتصادي، ميل به داشتن فرزند و عشق است. در جوامع اوليه علل اقتصادي اهميت بيشتري داشته است. و حال آنكه در مدنيت‌هاي باستاني (زاد و ولد) و در مدنيت امروزي عشق مقام مهم‌تر را دارا بوده است.
ب) برتراند راسل فيلسوف معروف انگليسي رسما در كتاب خود فصلي تحت عنوان ازدواج تجربي (يا رفاقتي) باز كرده است. وي در اين كتاب آورده است ((پيشنهاد ازدواج رفاقتي را يك محافظه كار خردمند كرده است و منظور از آن ايجاد ثباتي در روابط جنسي است وي متوجه شده كه اشكال اساسي در ازدواج فقدان پول است. ضرورت پول از لحاظ اطفال احتمالي نيست بلكه از اين لحاظ است كه تامين معيشت از جانب زن برازنده نيست. و به اين ترتيب نتيجه مي‌گيرد كه جوانان بايد مبادرت به ازدواج رفاقتي كنند كه از سه لحاظ با ازدواج عادي متفاوت است: اولا منظور از ازدواج توليد نسل نخواهد بود. ثانيا مادام كه زن جوان فرزندي نياورده و حامله نشده طلاق با رضايت طرفين ميسر خواهد بود. ثالثا زن در صورت طلاق نستحق كمك خرجي براي خوراك خواهد بود. من هيچ ترديدي در موثر بودن پيشنهادات وي ندارم و اگر قانون آن را مي‌پذيرفت تاثير زيادي در بهبود اخلاق مي‌كرد (مرتضي مطهري، 1380، 52)
ج) كلود لوي ـ اشتراوس در كتاب خود ((ساختارهاي ابتدايي خويشاوندي)) در مورد ازدواج چنين مي‌نويسد: ((رابطه جنسي مرد و زن جنبه‌اي از يك نياز كلي است كه نهاد ازدواج نمونه و موردي بارز از آن به نمايش مي‌گذارد. ملاحظه كرديم كه اين نيازهاي كلي با تمتع عادي، ارزشهاي اجتماعي چون حيثيت فرد و حقوق و وظايف و زنان ارتباط مي‌يابند. كليت رابطه مبادله، كه ازدواج را پديد مي‌آورد، در واقع بين يك مرد و يك زن به اين صورت كه هر كدام چيزي از خود مايه بگذارد و چيزي را نيز كسب كند، قانون نمي‌پذيرد. اين رابطه بين دو گروه از مردان شكل مي‌گيرد و زن صرفا به شكل يكي از اقلام مورد مبادله نمود نمي‌كند.
(مارتين سگالن، 1370، 70)
د) بورس كوئن در كتاب مباني جامعه شناسي خود مي‌آورد ((همسر گزيني و ازدواج با دو روش انجام مي‌گيرد. روش اول انتخاب معمولا بر اساس عشق و علاقه استوار است و روش دوم انتخاب در اختيار خانواده هاست. براي بسياري از جوامع ازدواج مبتني بر عشق يك پيش نياز طبيعي و ضروري و اجتناب ناپذير به نظر مي‌رسد، كارآيي زناشويي مبتني بر عشق و علاقه اين است كه به جوانان كمك مي‌كند كه عواطف و محبتي را كه خانواده به آنان مبذول مي‌كرد به زندگي تازه منتقل كنند. خصوصياتي را كه فرد در همسر آينده خود به طور طبيعي جستجو مي‌كند شامل جاذبه‌هايي مانند مشابهت سني، مذهبي و نژادي، پايگاههاي اقتصادي ـ اجتماعي، سطح تعليم و تربيت، كششها، زيباييها و قيافه اوست.
(بروس كوئن، 1379، 178)
چ) هانري مندارس در رابطه با نظريه خود مبتني بر ازدواج مبادله‌اي چنين اعتقاد دارد ((كار اساسي ازدواج آن است كه دو طايفه يا دو خانواده را كه با هم رابطه‌اي ندارند به يكديگر مربوط كند و در اغلب جوامع تامين اين بستگي دو دودمان به عهده زنان است، زن همچون پيوندي اجتماعي است كه طايفه‌هاي متفاوت را در جامعه‌اي واحد گرد مي‌آورد و از اين لحاظ در روابط اقتصادي، حتي در موارد اضطراري نيز مبادله زنان به صورت ازدواج، تنها راه حل در راه حراست از روابط اجتماعي يا التيام بخشيدن به آفات آن به شمار مي‌رفته است. در صورتي كه در طايفه‌اي فردي كشته مي‌شود طايفه قاتل با ارائه زني خون بها مي‌داد. (ساروخاني 1381، 87)
نظريه اسلام درباره ازدواج
پيامبر گرامي (ص) در امر ازدواج فرمود: ((هر كه ازدواج كند نيمي يا دو سوم دين خود را به چنگ آورده است پس در بقيه پرهيز گار پيشه سازد)) و باز فرمودند: ((هيچ بنا و خانه در نزد خدا از ازدواج كردن محبوب‌تر نيست)) همه اين تاكيدات و سفارش‌ها براي اين است كه ازدواج يك واقعيت طبيعي و فطري انسان است. هر انساني اگر همه نيازمندي‌هاي خود را برطرف كرده باشد ولي ازدواج نكرده باشد چنين انساني بدون ترديد احساس كمبود خواهد كرد و تجربه نشان داده است افرادي كه ازدواج ننموده‌اند دچار ضعف اعصاب و ناتواني و پژمردگي شده‌اند و در پرتو ازدواج سكون و آرامش و تعادل واقعي و روحي به دست مي‌آيد. خداوند در قرآن فرمودند: از نشانه‌هاي خدا اين است كه از جنس خودتان براي شما زنان و همسراني آفريد تا در كنار آنان سكون و آرامش درآيند از اين آيه استفاده مي‌شود كه تنها در پرتو ازدواج سكون و آرامش واقعي به دست مي‌آيد. پس زير بناي ازدواج بر اساس يك عطش و خواست فطري انجام مي‌گيرد كه اگر بر خلاف آن عمل شود مشكلات و دشواري‌هاي فراواني به وجود مي‌آيد. پس تمايلات فطري به طور طبيعي بايد ارضاء شود و بهترين پاسخ براي اين تمايلات همان پاسخگويي به طور طبيعي است و در امر مسائل جنسي جز ازدواج كردن راهي به طور طبيعي وجود ندارد.(مجيد رشيدپور، 1364، 7)
موانع ازدواج
امروزه آمار ازدواج به ميزان قابل توجهي كاهش يافته است. برخي ازدواج را آنقدر به تاخير مي‌اندازند كه شور و طراوت جواني تقريبا از ميان رفته و بهترين فرصت طبيعي ازدواج پايان يافته است. البته اين وضع معلول عوامل مختلفي است كه به بعضي از آنها اشاره مي‌كنيم:
1 ـ مشكلات مادي و اقتصادي
2 ـ مهريه سنگين و شيربها
3 ـ جهيزيه‌هاي سنگين و چشم هم چشمي
4 ـ تشريفات زياد در مراسم عقد و عروسي
5 ـ ترس از فقر و نبودن افق روشن و نداشتن اميد به اداره زندگي در آينده
6 ـ طولاني شدن دوران تحصيل
7 ـ امكان ارتباط هاي نامشروع
8 ـ عدم اعتماد پسران و دختران جوان نسبت به يكديگر (كيهان نيا، 1377، 39)
پاي بند شدن به رسومات مرسوم و خيالي و سنگين هزينه‌هاي ازدواج و توقع‌هاي بي مورد، يكي ديگر از موانع ازدواج در اجتماع است. برآوردن آرزوهاي بيجا و تشريفات زائد با هزينه‌هاي كمرشكن قهرا موضوع را ناممكن و دشوار ساخته است.
آيا براي فراهم ساختن مخارج كمرشكن مقدمات عروسي، دست يازيدن به سرقت و چپاول و راه‌هاي غير مشروع معقول و صحيح است؟ اگر عروسي و ازدواج يك مساله نظري و طبيعي و شرعي بوده باشد، قهرا مقدمات آن نيز بايد شرعي و معقول باشد و لازم است اين مقدمات طوري تهيه و آماده گردد كه براي همگان مقدور و ميسر باشد. در حاليكه رسومي كه فعلا در كشور ماست و هزينه ازدواج را اين همه بالا برده‌اند ازدواج به طور طبيعي و بدون تكلف براي اكثريت مردم غير ممكن است و گناه بزرگ اين رفتارها به گردن كساني است كه از ائمه اطهار و سيره آن بزرگواران پيروي ننموده و هواي نفساني خود را به عنوان رسومات عرفي و ازدواج بر جامعه كنوني تحميل مي‌نمايند. اميد است حكومت جمهوري اسلامي مخصوصا رسانه‌هاي گروهي با توجه به مسئوليت خطير و سنگيني كه در اين رابطه دارند قدم‌هاي موثر و پيگيرانه‌اي برداشته و با تبليغات لازم مردم را متوجه عواقب وخيم اين قبيل رسوم غلط و پيرايه‌دار بنمايند.
يكي ديگر از موانع ازدواج برتري طلبي و اشكال‌تراشي در مورد انتخاب همسر است. ديانت و فضائل اخلاقي و حريت و آزادي در انتخاب همسر از اصول ازدواج به شمار مي‌رود. هدف‌هاي اقتصادي و مال‌اندوزي در انتخاب همسر، باعث انحراف در مسير اين امر مقدس است. چه بسا دختراني هستند كه حاضر نشده‌اند با افراد متدين و با اخلاق ازدواج كنند سرانجام شانس ازدواج را به كلي از دست داده‌اند و بالعكس مردان زيادي هم پيدا مي‌شوند كه به سراغ پيرايه‌ها و شخصيت‌ها كاذب و مادي مي‌روند و نتيجه‌اش عدم موفقيت و يا ندامت و سركوفتگي پس از انجام ازدواج است.
دين مقدس اسلام تمام مومنين را نسبت به هم ((كُفو)) و همشان مي‌داند. بنابراين هر مردي مي‌تواند با زنان و يا دختر مومن ديگري ازدواج كند و خود رسول خدا (ص) و ائمه (ع) ما كه گل سر سبد موجودات عالمند، با زنان و يا دختر مومن ديگري ازدواج كند، با زنان فقير و حتي با زناني كه سابقه كنيزي داشته‌اند، ازدواج نموده‌اند و در عمل با سنت‌هاي جاهليت و خود برتربيني مبارزه نموده و پيروان خود را نيز به اين وظيفه خير مامور ساخته‌اند. لذا پيامبر خدا زنان اغنياء و اشراف را با مردان فقير و يا بالعكس تزويج فرموده‌اند تا بدين طريق ريشه آن سنت‌هاي موهوم را بر كند، كه با كمال تاسف بدتر از دوران جاهليت در عصر ما معمول و حكمفرما شده است و نتيجه‌اش تعطيل و يا كمتر شدن آمار ازدواج و بدبيني و تحقير ديگران و گسترش فحشاء و انحراف اگر چه به صورت مخفي و زير پرده … مي‌باشد.
عن النبي (ص) المومنون بعضهم اكفاهُ بعضٍ.
رسول خدا مي‌فرمايند: تمام مومنين و اهل اسلام نسبت به همديگر كفو و هم طراز مي‌باشند و مي‌توانند با همديگر ازدواج كنند. (اميني، ابراهيم، 33)
سوء استفاده‌هاي نامشروع
خودداري از ازدواج زمينه را براي روابط جنسي نامشروع و غير قانوني فراهم مي‌كند كه نمونه‌هاي آن در كشورهايي كه براي خود آمار و حسابي دارند مي‌بينيم. بديهي است كودكي كه به دور از ازدواج و يا بدون خواسته والدين در اثر يك ازدواج اجباري پديد آيد موجب تنفر اجتماع مي‌شود و اين كه آينده چنين كودكاني چه خواهد شد، به خوبي معلوم نيست. خودداري از ازدواج موجب بيماري‌هاي وخيمي چون امراض روحي و رواني و خود ارضايي مي‌شود.
خودداري از ازدواج موجب از دست دادن گرمي و نشاط زندگي است. هر كس در دوران جواني به ازدواج تن ندهد در دوران پيري با رنج‌ تنهايي مواجه خواهد شد. خودداري از ازدواج موجب توسعه و گسترش فساد و فحشا و بي بند و باري مي‌شود. زماني كه زنان و مردان در اثر عواملي تحريك گرديده و نسبت به هم عشق و جاذبه جنسي پيدا كرده‌اند قهرا به سوي فساد و انحراف گام بر مي‌دارند. عوامل خطرناك آن را بايد از فيلم‌هاي سكسي و نامناسب و عكس‌هاي مبتذل و شرم آور، تبليغات گسترده دشمنان و كتاب‌ها و مجلات نامناسب و منحرف كننده آنها، اختلاط زنان با مردان در مجالس مختلف و گردشگاه‌ها از يك طرف و نارسايي تبليغات اسلامي و نداشتن پناهگاه مناسب و جذاب و هزينه سرسام آور زندگي و مخارج ازدواج، توام با بيكاري و تورم موجود از طرف ديگر جستجو كرد.
اگر مسئولين امر و افراد متعهد با نفوذ عشق و علاقه‌اي به اصلاح كشور و جوانان داشته باشند بايد در ريشه‌كن كردن عوامل فصاد و ايجاد كار و كوشش و تسهيل امور زندگي ازدواج و مبارزه با استعمار فكري دشمنان و اجانب گام‌هاي موثر و پرتلاشي بردارند. (بابازاده، 1368، 155)
مشكل مالي و اقتصادي
قسمت عمده اين مشكل از معضلات ساختگي جامعه ماست و حقيقتا جزء مشكلات ازدواج نيست. اگر ازدواج ما بر مبناي اسلام و فطرت انساني استوار بود اين مشكل وجود خارجي نداشت يا بسيار اندك بود و كمتر جواني پيدا مي‌شد كه نتواند ازدواج كند.
كار و استقلال
مهمترين مسئله كاهش ازدواج در جوانان ايران مسئله كار آنها مي‌باشد. هجوم به ادارت دولتي مسئله لب‌ريزي ظرفيت استخدامي را پيش آورده است. اينك مدتي است كه ظرفيت استخدامي دولت كم و بيش به انتها رسيده است. متاسفانه منع استخدام به جز در مواردي استثنايي به ويژه براي افراد ليسانسيه تنها راه چاره‌اي است كه توانسته‌اند براي جلوگيري از انفجار تراكم استخدامي بينديشند و زمينه كارهاي توليدي مترقي هم به مراتب كمتر از تعداد تقاضاي موجود است. در اين صورت جوانان براي تامين نيازهاي خود تا حدود زيادي به والدين وابسته‌اند و تا زماني كه وابستگي وجود دارد نيازي به انتخاب همسر احساس نمي‌گردد. او مي‌بيند كه سنش رو به افزايش است و بايد مستقل گردد و خود تامين كننده نيازهايش باشد، ولي با اين هزينه‌هاي سنگين زندگي و بدون شغل چگونه مي‌تواند اميدي قاطع به امنيت اقتصادي آينده خود داشته باشد (فرهنگ قومس، سال دوم، شماره 8)
مسئله مسكن
تامين مسكن رويايي است كه تحققش به سهولت امكان‌پذير نيست. زناشويي و تشكيل خانواده ناچار به تامين مسكن نيازمند است و با توسعه اطلاعات بهداشتي رشد سليقه‌هاي شخصي، تجمل دوستي، استقلال‌جويي فردي و تهيه مسكن مناسب يكي از مهمترين تاملات و مشكلات جوانان ماست كه در تشكيل عائله با آن روبرو مي‌شوند.
تا كنون با مسائل جوانان را آن چنان كه يافته‌ايم از ديد خود مطرح ساختيم. مسائل جوانان را به طور كلي مي‌توان به دو دسته اساسي تقسيم كرد، بدهكاري‌ها و طلبكاري‌ها. جوانان غالبا كمتر به بدهكاري‌هاي خويش به اجتماع مي‌انديشند. جوان زياده طلب است و طلبكار، وي به مسائل خود معمولا از دريچه ديد يك طلبكار مي‌نگرد. بدين ترتيب از آنچه كه تا كنون از نامه‌ها، پرسشنامه‌ها، مصاحبه‌ها و درد دلهايي كه در صفحات و ستون‌هاي مربوط به جرايد و غير آن بر مي‌آيد جوانان ما سه مسئله زيرين را مسائل و مشكلات اساسي خود در ازدواج مي‌پندارند و از رنج آنها شكوه مي‌كنند (نشريه فر هنگ قومس، سال دوم، شماره 8)
جهيزيه سنگين
جهيزيه گاهامانعي بر سر راه ازدواج دو جوان فر اهم مي‌سازد. وقتي از دختري علت تاخير ازدواج پرسيده مي‌شود در جواب مي‌گويد: هنوز جهيزيه لازم را تهيه نكرده‌ام. به قول آيه الله مكارم كه در كتاب مشكلات جنسي مي‌فرمايد خدا از سر اجتماع ما نگذرد كه اين همه قيد و بندها پايبند شوند و ازدواج‌ها را به تاخير اندازند. اين طور نيست كه در آغاز جواني همه اراد خانه و زندگي و همه امكانات زندگي‌شان فراهم بوده باشد، به خصوص پسرهاي جوان كه در ابتداي راه هستند بايد بدانند كه خودشان از همه جهت بي‌نياز نيستند و نبايد توقع جهيزيه سنگين از دختر را داشته باشند. جهيزيه در حدي كه دو جوان بتوانند در اول زندگي مشترك نيازهاي اوليه‌شان را بر طرف نمايند، براي ادامه زندگي بايد دست به دست همديگر داده و نيازهاي زندگي را فراهم سازند.
آن چه در ازدواج اصالت دارد مساله وجود انسان است كه يكديگر را درك كنند و به مفهوم صحيح زندگي عشق بورزند و اگر دو ركن اصلي يعني دو انسان به آن درك صحيح داشته باشند بقيه هيچ است و اگر هم درك وجود نداشته باشد مسلما بقيه چيزها هرگز خوشبختي نمي‌آفريند، به همين دليل دستورات عالي مذهب ما براي انجام يك ازدواج صحيح هيچ چيز را به اندازه وجود دو انسان عاقل كه خواهان زندگي مشترك زناشويي مي‌باشد اهميت نمي‌دهد و بارها و بارها سفارش كرده است كه ازدواج را آسان و ساده بگيريد تا جوان براي اقدام نمودن به آن بر سر راه خود مانعي مشاهده نكند و قدم در اين راه بگذارد. (مظاهري، علي اكبر، 1381، 49)
تشريفات زياد در مراسم عقد و عروسي
در اين جا متاسفانه تحصيل كرده‌ها از بي سوادها بدتر و امروزي‌ها از قديمي‌ها در اين مبارزه ضعيف‌تر و ناتوان‌ترند. تحصيل كرده‌هاي ما فكر مي‌كنند هر چه بيش‌تر در مراسم عقد و عروسي تشريفات باشد و خرج‌هاي اضافي زيادتر باشد به آن‌ها شخصيت و آبرو مي‌دهد و فكر مي‌كنند كه شخصيت انسان در پرتو اين گونه خرج‌هاي اضافي مي‌باشد و شايد هم بگويند كه انسان يك بار داماد يا عروس مي‌شود ولي اين را نمي‌دانند كه بسياري از جوانان كه قدرت خرج كردن زياد و تشريفات زياد را ندارند، پيش‌ترين ناله‌ها و شكايت‌ها و داد و فريادها به خاطر همين سنگيني بار ازدواج در ايام عروسي و عقد مي‌باشد و گر نه اصل و اساس اين مسئله ساده‌تر و پاكيزه‌تر و مقدس‌تر از آن است كه اين همه بدبختي و مانع و دردسر بر سر راه جوانان ايجاد كند و موجب شود كه جوانان از ازدواج وحشت داشته باشند. بايد كمي تشريفات و خرج كردن‌هاي اضافي در عروسي‌ها و عقدها را كم نمود. چرا كه همين كاهش دادن تشريفات موجب آن مي‌شود كه با ذخيره نمودن پول در عروسي به بسياري از مشكلات بعد از عروسي برسند. شروع زندگي كه از روز عروسي آغاز مي‌شود با سادگي باشد تا در آينده يك زندگي راحت و بي دردسر را داشته باشند. (كيهان‌نيا، 1377، 52)
ترس از فقر و نبودن افق روشن
زندگي اجتماعي امروز در بسياري از قسمت‌ها، از صورت يك زندگي طبيعي و صحيح بيرون رفته كه يك نمونه از آن كاهش شديد ازدواج و روي آوردن جوانان به زندگي غير طبيعي تجرد است. كاهش ازدواج در يك كشور و جامعه‌اي صورت نمي‌گيرد، مگر اين كه يك سري مشكلات و موانعي بر سر راه جوانان قرار گيرد كه از جمله آن موانع، ترس از فقر مي‌باشد. از امام صادق (ع) نقل شده: كسي كه از ترس فقر ازدواج نكند به تحقيق كه به خداوند سوء ظن برده است در صورتي كه خداوند فرموده است: به لطف خود آنان را بي‌نياز خواهد فرمود.
بسياري از جوانان به خاطر ترس از فقر از ازدواج منصرف شده و از اين كه نتوانند زندگي خود و همسر و فرزندان را در آينده تامين نمايند در هراسند. خداوند بارها و بارها فرمود كه به افراد فقير روزي و رحمت عنايت مي‌فرمايد پس نبايد به خاطر فقر از ازدواج منصرف شد. (كيهان ‌نيا، 1377، 54)
ولي گاهي براي فقر بعضي‌ها از خانواده‌ها، خودشان مانع بر سر راه ازدواج ايجاد مي‌كنند. فقر خودش نمي‌تواند مانع ازدواج باشد چرا كه اگر سيري در زندگي ائمه (ع) به خصوص در زندگي پيامبر اكرم (ص) داشته باشيم پيامبر يك جوان 23 – 24 ساله‌اي بود كه از مال دنيا چيزي نداشت و با همان حال به خواستگاري خديجه رفت. اگر بين دو جوان علاقه و محبت وجود داشت نبايد اجازه داد به خاطر فقر و مشكلات مادي نتوانند با هم وصلت نمايند. اسلام به خانواده‌ها هم سفارش فرموده، به پسران و دختران جوان همسر بدهيد، اگر چه فقير باشند و ما هم رحمت و روزي خود را شامل حال آن‌ها مي‌گردانيم. ما بايد دست جوانان، اين اميدهاي آينده و نسيم طراوت‌هاي زندگي را بگيريم و دست آنان را در دست همديگر قرار دهيم تا با ازدواج و وصلت، يك زندگي آبرومند و سالمي را تشكيل دهند.
مشكل در انتخاب همسر
يكي از مشكلاتي كه بر سر راه نوجوانان و جوانان در مساله ازدواج قرار دارد مشكل در ((انتخاب همسر)) است. يعني دختر و پسر نمي‌دانند چه كسي را با چه معيارها و صفات و خصوصياتي به عنوان همسر خود انتخاب كنند. (علي اكبر مظاهري، 58، 1381)
سنگ‌اندازي و اشكال‌تراشي بزرگ‌ترها و اطرافيان
بر نوجوانان و جوانان دختر و پسر واجب است كه به خيرخواهي و دلسوزي و صلاحديد و نظرات والدين، توجه كنند و از تجربياتشان استفاده ببرند. ممكن است آنچه را پدر و مادر عاقل و فهميده در خشت مي‌بينند، فرزندان نوجوان در ((آينه)) نبينند. اما بعضي از موارد ـ متاسفانه ـ پدر و مادراني و بزرگ‌ترها و اطرافياني يافت مي‌شوند كه يا از روي خودخواهي و هواي نقس، و يا از روي جهل و ناداني، تيشه به ريشه فرزندانشان و نوجوانان مي‌زنند و با كج سليقگي و بهانه‌هاي خلاف عقل و شرع و اعمال نظرهاي غلط و دخالت‌هاي بيجا بر سر راه آنان ((سنگ‌اندازي)) مي‌كنند و باعث بدبختي و تباهي‌شان مي‌شوند.
وجود برادران و خواهران بزرگ‌تر
بعضي خانواده‌ها به خاطر داشتن اين عقيده كه با وجود داشتن خواهر و برادر بزرگ‌تر در خانواده افراد كوچك‌تر بايد منتظر بمانند تا بعد از ازدواج فرزندان بزرگ‌تر خانواده ازدواج كنند ازدواج جوانانشان را به تاخير مي‌اندازند. (علي اكبر مظاهري، 1381، 58)
بي تفاوتي والدين ازدواج و حقوق اعضاي خانواده
يکي از دستورات حياتبخش اسلام مسأله مشورت و تبادل نظر است. اين امر حياتي انسانها را از گرفتار شدن به ضررهاي مختلف سياسي و اجتماعي و اقتصادي و نظامي … مانع شده و راه کمال‌يابي و پيشرفت را به صاحبان خود باز مي‌کند و لذا مي‌بينيم براي دستيابي به پيروزيها و زندگي بهتر و جلوگيري از ضررها و مشکلات اجتماعي و غيره در سطوح مختلف جهاني و کشوري و اداري افراد صاحبنظر دور هم جمع مي‌شوند و به تبادل نظر مي‌پردازند.
بنابراين جوانان عزيز اسلام بايد بدانند که موضوع ازدواج در شخصيت و افکار و سرنوشت آنان فوق العاده اثر مي‌گذارد و از اين مسأله نبايد بي‌توجهي بگذرند بلکه لازم است در اينگونه موارد از افکار پخته والدين و تجربه‌هاي پرارزش آنان استفاده نموده تا علاوه بر پيش‌گيري از گرفتار شدن و تحمل ضررهاي مختلف از شخصيت والدين نيز با طرح مشورت و نظرخواهي تجليل کرده باشيم.
دين مقدس اسلام علاوه بر دعوت به مشورت در امور مهم اجتماعي و غيره اجازه و نظر پدر و پدرپدر را در ازدواج دختران و دوشيزگان شرط دانسته و بدون اطلاع و رضايت آنان عقد را نيز صحيح نمي‌داند.
پدران و مادران زحمات فراواني را در مورد فرزندان خود متحمل شده‌اند و لذا بر فرزندان لازم است در اينگونه موارد آنچنان باشند که والدين آنان زحمتها را فراموش کرده و عاشق اولاد خود باشند اما اگر والدين از آتش دروني فرزندان خود غفلت نمايند و شعله‌هاي فروزان غريزه جنسي آنان را ناديده بگيرند به موقع با ازدواج آنان موافقت ننمايند و در تهيه مقدمات اين امر مقدس بي تفاوت باشند در اين صورت ولايت و اجازه آنان از نظر شرعي و عرفي ساقط مي‌گردد و جوانان بايد در اين صورت در مورد ازدواج خود تصميم بگيرند زيرا هر گونه درنگ کردن در اينگونه موارد باعث گرفتاري و سرکوفتگي و مبتلا شده به گناه و انحراف اخلاقي و جنسي خواهد بود و پدر و مادر نيز شريک جرم مي‌باشند. (مجمع البيان ج7 ص140)
چه بسيارند پدران و مادراني که کوچکترين توجهي به غريزه جنسي فرزندان خود نمي‌کنند و نيازمندي آنان را به زناشويي ناديده مي‌گيردند و در صورت اظهار فرزندان آنان را ملامت و سرزنش مي‌کنند گويا به نظر آنان سرزنش و بي‌تفاوتي درمان غريزه جنسي است اينگونه والدين بايد دواران جواني خود را متذکر باشند که چگونه با اين غريزه حياتي دست و پنجه نرم مي‌کردند و بدانند که هم‌اکنون بچه‌هاي آنان نيز همينطورند. نتيجه اينکه اگر والدين مانع ازدواج فرزندان خود شدند در اينصورت نظر آنان محترم نمي‌باشد. (علي اکبر بابا زاده- مرکز تحقيقات و انتشارات بدر) (بابازاده، 1368، 158) چاپ اول
ادامه تحصيلات علمي انتخاب همسر
عامل ديگري تأخير ازدواج مي‌شود ادامه تحصيلات دبيرستاني يا پيش‌دانشگاهي است. متأسفانه در جامعه ما اين عمل خوب و پسنديده مسائل ناپسند و زيانبار و گاهي فاجعه آميزي را به دنبال خود آورده است و اين به خاطر اصل موضوع يعني ادامه تحصيلات نيست بلکه ناشي از اشتباهات و کج‌سليقگي‌هاي خود ماست اصل مشکل اين است که دختران و پسران تحصيل کردن را با ازدواج و پذيرفتن مسئوليت زندگي مشترک مغاير و غير عملي مي‌دانند بايد به اين نکته توجه داشته باشند که با عقب انداختن ازدواج ممکن است دچار ناراحتيهاي روحي و جسمي شوند و پس از گذراندن آن مراحل ديگر سلامتي و شادابي و حوصله نداشته باشند که زندگي سعادتمندانه‌اي تشکيل دهند و از آن لذت ببرند. دختر تصور مي‌کند که ازوداج مانع درس خواندن مي‌باشد زيرا بعد از ازدواج بايد همسرداري کند و فرصت براي درس خواندن نخواهد داشت خانواده دختر و پسر نيز همين عقيده را دارند در نتيجه اوضاع چنين شده که سنين ازدواج بالا رفته، پسران و دختران بر خلاف ميل طبيعي ملزم مي‌داند که ازدواج را تاپايان دوره تحصيلات به تأخير بيندازد و مخصوصا در شهرهاي بزرگ.
با اينکه تحت شديدترين فشارهاي نيروي غريزه جنسي قرار مي‌گيرند چون ادامه تحصيل را براي آينده خود سرنوشت ساز مي‌دانند ناچارند فشارهاي غريزه جنسي را تحمل کنند. به هر حال غريزه جنسي يک واقعيت است اگر از طريق مشروع ارضاء نشد بيم آن مي‌رود از طريق غير مجاز خود را آشکار سازد. نابهنجاريها و طغيانها، مفاسد اخلاقي انحرافات جنسي، ولگرديها، چشم‌چراني‌ها، بعضي بيماريهاي جسماني و رواني در بين جوانان ديده مي‌شود معلول تأخير ازدواج و عدم دسترسي به ارضاء مشروع است. مشکلات اخلاقي و اجتماعي جوانان بر انديشمندان پوشيده نيست و مسئولين را به وحشت انداخته و در پي چاره‌جويي هستند، توصيه مي‌کنند براي جوانان تفريحگاه سالم، کتابخانه، پارک و … تهيه کنيد و به اين وسيله اوقات فراغت آنها را سرگرم سازيد و اشغال کنيد تا به انحراف و گناه کشيده نشوند با اين اقدامات تا حدي مي‌توان جلو مفاسد اخلاقي را گرفت ليکن هيچکدام اينها نمي‌تواند پاسخگوي نياز طبيعي و خواسته غريزه جنسي باشد و با سرگرمي و بهانه نمي‌شود آن را از مسير طبيعي منحرف ساخت چنانکه گرسنگي و تشنگي را بوسيله سرگرمي نمي‌توان بر طرف ساخت.
دختر و پسر دانشجو يا دانش‌آموز مي‌توانند با مقدمات ساده و کم خرج و بدون تشريفات نامزد شوند و عقد شرعي و قانوني کنند و رسما همسر يکديگر شوند اما عروسي عرفي را به تأخير بيندازد و به تحصيلات ادامه دهند تا در فرصتي مناسب ازدواج کنند در اين صورت از انحرافات و زيانهاي مجرد بودن در امان خواهند ماند و از آرامش و فايده‌هاي همسرداري بهره‌مند خواهند شد.
مسئولين کشور و مراکز آموزشي نيز مي‌توانند به دانش‌آموزان و دانشجويان وام ازدواج بدهند و خوابگاه و ساير امکانات را بر ايشان فراهم سازند مرکز خيريه نيز مي‌توانند به صورت وام ازدواج يا بلاعوض وجوهي را در اختيار اينگونه افراد قرار دهند و خانواده دختر و پسر تفاهم کرده زندگي ساده و باصفايي را بر ايشان تنظيم نمايند در خاتمه به جوانان توصيه مي‌شود که خود را در اين راه پيشقدم شوند و نياز طبيعي خويش را بدون خجالت با خانواده شان در ميان بگذارند و از آنان بخواهند که وسيله ازدواج ساده را بر ايشان فراهم سازند. (علي اکبر بابا زاده – موانع ازدواج)
تحليل روان‌شناختي افزايش سن ازدواج و نقش آن در انحرافات اخلاقي جوانان
نياز جنسي، بخش جدايي ناپذير ماهيت زيستي، رواني و اجتماعي آدمي را تشکيل مي‌دهد و روشن است که کيفيت ارضاي اين نقش بسيار مهمي در سلامت و بهداشت رواني فرد و جامعه دارد بر اساس آموزه‌هاي ديني، اگر اين نياز به صورت شرعي و معقول (ازدواج) و در زمان مناسب ارضا شود، باعث آرامش خاطر، رشد شخصيت و نيز استمرار حيات بشر مي‌شود، و اگر امکان ارضاي صحيح آن فراهم نيايد به صورت انحرافات جنسي و بي‌بند و باري‌هاي اخلاقي نمودار خواهد شد.
در سال اخير، آمارها منحني‌هاي روبه‌رشد و مشابهي را در زمينه انحرافات و بي‌بند و باري‌هاي اخلاقي در ميان جوانان نشان مي‌دهند. اين رشد غير طبيعي و هماهنگ مي‌تواند حاکي از عوامل ساختاري همانند باشد. به طور قطع نمي‌توان يک عامل را علت انحرافات اخلاقي و بي‌بندو باري جنسي جوانان دانست؛ در بيشتر موارد، ترکيبي از چند عامل وجود دارند. با اين وجود، برخي مطالعات عوامل خاصي را به عنوان عوامل مؤثر در ميزان بروز بي‌بندوباري جنسي جوانان شناسايي کرده‌اند. در اين مقاله سعي شده است اين ايده توضيح داده شود که بي‌بندوباري‌هاي جنسي و انحرافات اخلاقي جوانان تا حد زيادي ناشي از فراهم نبودن شرايط ازدواج براي جوانان يا به تعبير دقيق‌تر، افزايش سن ازدواج است.

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • ...
  • 11
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • ...
  • 15
  • ...
  • 16
  • 17
  • 18
  • ...
  • 21
 خانه
 تماس
 ورود
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

خدایا فانوس راهم باش

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان